کلمات را به دستانِ تو می‌سپارم

کلمات را
به دستانِ تو می‌سپارم
از عمقِ پچپچه‌های عشق
به سردیِ دنیایِ احوال آدمی
که اگر مجالِ گفتگو نبود
سکوت
درمان هیچ دردی نمی‌شد
و حرف، بی‌تکان هیچ لبی
در گلوگاهِ زمان
همان اشاره‌هایِ نخستین
به در و دیوار غار
باقی می‌ماند
نه مردی بر اریکه‌ی گل سرخ
ترانه‌گوی عشق می شد
و نه زنی
نیایشگاهِ روشنی
اقامه می‌کرد
کلمات را
به جانِ تو می‌سپارم
تا دنیا هست
بچرخد هماره‌یِ شکوه هرواژه
نفس به نفس
سینه به سینه
تا عشق
امتداد راه آدمی
و کلمه، پایدار بماند .

نیلوفرثانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.