دلم می سوخت برای دلقک بیچاره؛

دلم می سوخت
برای دلقک بیچاره؛
زمستان که می شد
صورتش همیشه سُرخ بود
برای لبخند دیگران
مقابل پادشاهی فصل های رنگارنگ
تا لقمه ای نان بردارد
از سُفره ی دل پر دردش
افسوس..، هیچ کس
حال پریشانش را هرگز نفهمید!


مرتضی سنجری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.