با چون خودی در افکن اگر پنجه میکنی

با چون خودی در افکن اگر پنجه میکنی
ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما

سعدی

من به دست های تو آغشته ام

من به دست های تو آغشته ام
بی تو
نمی میرم
سایه ام را باد خواهد برد !

نسیم شبگو منصف

چه کیفی دارد

چه کیفی دارد
کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را از
ته دل صدا میزند
لبخند روی لبانت نقش ببندد
و‌ تو آرام بگویی جانم...

عادل_دانتیسم

زندگی-این تاجر طماع ناخن‌خشک پیر-

زندگی-این تاجر طماع ناخن‌خشک پیر-
مرگ را همچون شراب ناب کم‌کم می‌فروخت

چیست عشق ؟

چیست عشق ؟
گاهی یک بوسه
یک نگاه کوتاه
یک لبخند
گونه ای سرخ از شرم نگاه
ضربانی تند
یک دوستت دارم با لکنت
عشق پنهان ترین پیدای عالم است

یاس کرمانی

خاطراتت را بیاور

از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم ..

عاشق که می شوی

عاشق که می شوی
تمام جهان نشانه معشوقه ات دارند
یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه ی تلخ
یک خیابان خلوت و ساکت
به آسمان که نگاه می کنی
کبوترانی که پرواز می کنند
همه تو را امید می دهند
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد
گاهی کلاغی هم از معشوقه ات پیام دارد
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست
که آواره شدنش هم زیباست
مردن در عاشقی هم زیباست

محمود درویش

پاییز در راه است

پاییز در راه است
اگر بدانی
چه کلماتی
برای زوال برگها
وخیابان‌های زرد و خیس
برای نیمکت‌های منتظر
و آفتاب مورب
برای حزنِ تو و تنهایی کوچکت
و اشتیاقت برای دیدنِ اولین باران
کنار گذاشته ام ؟

اگر بدانی
خزان که پشت پنجره‌ات بایستد

انارها که ترک بخورند
یلدا که دستش به گیسوی بلندِ تو برسد
برایت چه شعرها خواهم‌گفت ؟
چه شعرها خواهم‌گفت ؟

چرا که
من در پاییز شاعرترم
تو در پاییز زیباتری

عزیز حاجی علیاری

ما بچه‌هایی را که ضربه‌هایِ بدِ خود را

ما بچه‌هایی را که ضربه‌هایِ بدِ خود را
با جمله‌ی «اول او شروع کرد» توجیه می‌کنند
مسخره می‌کنیم،
منشاء جنگ‌های بزرگترها هم چیزی جز این نیست...

غرق شده در دایره

غرق شده در دایره
سیاهِ چشمان مغرورت
قایقِ سرگشته ی احساسم

کاش راهی نشانم بدهی
که به ساحل امن آغوشت
ختم شود...

یلدا_کولیوند