شانه‌هایت نثارم کن تا بگریم

شانه‌هایت نثارم کن تا بگریم
از همین‌جا بگو تا آنجا بگریم
هم به امروز وُ هم دیروز وُ پریروز
هم به فردا وُ هم پس‌فردا بگریم
رفتنت تا نبودَت تا حرف‌هایت
حال باید به سختی امّا بگریم
داد وُ فریاد! باید هِق‌هِق کنم من
رود تا رود ، دریا دریا بگریم
حیف اینجا بهشتی هرگز ندیدم
گاه از آن جهنم دنیا بگریم
سَر بر آن دوشِ مردانَت می‌گذارم
حاضرم از همین جا، حالا بگریم

شاعر: فاطیما جمشید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.