-فقط بیست سالم بود و از آن به بعد دیگر،

-فقط بیست سالم بود و از آن به بعد دیگر،
درباره همه چیزم دیگران تصمیم گرفتند.
در آن لحظه اشتباهی کردم،
اشتباهی که توضیح دادنش مشکل است.
غیر قابل درک است، اما لحظه ی تعیین کننده‌ی
تمام زندگیم بود و دیگر هرگز نتوانستم به عقب برگردم.
-اشتباهی بازگشت ناپذیر در سن و سال جهالت!
-بله.
-در این سن و سال است که آدم‌ها ازدواج می کنند،
اولین بچه‌شان را می‌آورند،
شغل خودشان را انتخاب می کنند.
یک روز خیلی چیزها را می‌فهمند و درک می کنند
اما دیگر خیلی دیر است چون زندگیشان
در دوره هایی شکل گرفته که مطلقا
هیچ چیز نمی‌دانند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.