زمستان است و

زمستان است و
چشم کوچه از انتظارت ، سپید!

پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟

دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام...!

مینا_آقازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.