دلم می خواست

دلم می خواست
شهوتِ عطرم را
بر اتاق ات بپاشم...
میان کتابهایت دراز بکشم
ساعت را بچرخانم
تا عقربه ها بیداد کنند
وبعد
لم بدهم،
میان تخت بی خواب چشم هایت...
...
...
آنگاه کشتی جهان
در اقیانوس کلمات ما غرق شود
و ما از بیداری نهراسیم...


لیلا رنجبران

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.