آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم

آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم

تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم 

منظومه ای برابر چشمم گشوده شد

آن شب که از کنار تو آرام رد شدم 

گم بودم از نگاه تمام ستارگان

تا اینکه با دو چشم سیاهت رصد شدم 

دیدم تو را در آینه و مثل آینه

من هم دچار - از تو چه پنهان- حسد شدم 

شاید به حکم جاذبه شاید به جرم عشق

در عمق چشم های تو حبس ابد شدم 

شاعر شدم! همان که تو را خوب می سرود

مثل کسی که مثل خودش می شود شدم

در حیرتم،چگونه،چرا درنگاه تو 

دیروز خوب بودم و امروز بد شدم


محمد سلمانی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.