خبرت هست یکی عاشق چشمان تو است

خبرت هست یکی عاشق چشمان تو است
برده ای دل ز دلش سخت پریشان تو است
هرکه رفت از پیِ او گفت که دیوانه شده
عقل او رفته ز جایش باز خواهان تو است
زده ای تخت در ان قصر خیالش تو ولی
شده ای شاه دلش گوش به فرمان تو است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.