گفتم از قصه ی عشقت گِـرِهی باز کنم

گفتم از قصه ی عشقت گِـرِهی باز کنم
به پریشانی گیـسوی تو سوگـند، نـشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد..!

فاضل_نظری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.