یواشکی صورتم را می گذارم روی صورتت

یواشکی صورتم را می گذارم روی صورتت
می دانم دیوارها حرفت را نمی فهمند
می دانم حق با توست
اما نه به اندزه ی دلتنگی من
آه عزیزکم...
صورتت خیس شده!
ابرهای بهانه ات
راه چشمانم را خوب یاد گرفته اند...
حالا برت می دارم
می گذارمت سر جات
کنار قرآن.

"محسن حسینخانی"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.