تو مرا آزردی...

تو مرا آزردی...
که خودم کوچ کنم از شهرت..
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت....
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی.....
برنمی گردم ، نه !!!!!
میروم آنجا که دلی از بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد......

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.