زندگی یا کار..

همسایه کناری، غمگینم می کند...

زن و شوهر صبح زود بیدار می شوند، میروند سر کار، عصر باز می گردند.

یک پسر و دختر بچه دارند،

ساعت نه شب، همه چراغ های خانه خاموش است...

صبح فردا نیز زود بیدار می شوند سر کار می روند عصر باز می گردند،

ساعت نه، خاموشی...

همسایه کناری غمگینم می کند...آدم های خوبی اند، دوستشان دارم.

اما حس می کنم در حال غرق شدن اند و نمی توانم کمکشان کنم..

.گذران زندگی می کنند، بی خانمان نیستند، اما بهای گزافی می پردازند...

گاهی در میانه روز به خانه شان می نگرم

و خانه نگاهم می کند. خانه می گرید، می توانم حس کنم...!!!

#چارلز_بوکوفسکی

خیلی چیزها از «تنها بودن» بدترند

خیلی چیزها از «تنها بودن» بدترند
اما اغلب چند دهه طول می‌کشد
تا این را بفهمی.
بیشتر اوقات هم وقتی می‌فهمی
دیگر خیلی دیر شده.

هیچ چیز دنیا هم از «خیلی دیر شدن» بدتر نیست.

چارلز_بوکوفسکی

زندگی تو، زندگی توست؛

زندگی تو،
زندگی توست؛
مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفته ­اند...
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی ­ات برآید...


#چارلز_بوکوفسکی

خاطرات

همیشه فکر می‌کردم که آنچه مرا از پیری متنفر می‌کند،
چروک صورت، لرزش دست‌ها و ناتوانی تمام و کمالی‌ست که تمامیتم را زیر سوال می‌برد!

اما حالا نظر دیگری دارم!

آن چیز که در پیری مرا بیشتر آزار می‌دهد این است که در مقابل انبوه خاطراتت تنها باشی!

عجیب تنها هستیم

عجیب تنها هستیم
تا ابد تنها
و قرار بوده همین باشد...

همیشه فکر می‌کردم که آنچه مرا از پیری متنفر می‌کند،

همیشه فکر می‌کردم که آنچه مرا از پیری متنفر می‌کند، چروک صورت، لرزش دست‌ها و ناتوانی تمام و کمالی‌ست که تمامیتم را زیر سوال می‌برد! اما حالا نظر دیگری دارم!

آن چیز که در پیری مرا بیشتر آزار میدهد این است که در مقابل انبوه خاطراتت تنها باشی!

#چارلز_بوکوفسکی

زندگی تو،

زندگی توست؛

مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.


در نظاره باش

در نظاره ی روزن ها...

تردید نکن که نوری هست

شاید چندان نباشد که گفته ­اند...

امّا آنقدر هست

که از پس تاریکی ­ات برآید

در نظاره باش...


خدایان، همیشه در تدارک مجال هایی برای تواَند

آن ها را بشناس و دریاب !

نمی توانی از پس مرگ برآیی

امّا تا زنده ­ای، با زندگی ات

می توانی بارها و بارها مرگ را زمین بزنی،

و هر چه در این کار خبره ­تر شوی

نور بیشتری نصیبت خواهد شد...

زندگی تو،

متعلّق به « تو » ست !

تو بی نظیری

و خدایان در انتظار سرشار کردن تواَند...


چارلز بوکوفسکی

و همه غصه ها لبخند خواهند زد..

میدانم که به زودی،
شبی،
در تختخوابی،
انگشتانم در شکنج موهایی نرم و لطیف میلغزد،
و موسیقی ای نواخته میشود
که هیچ رادیویی پخش نمیکند.
و همه غصه ها لبخند خواهند زد..

چارلز_بوکوفسکی