گاهی ادای رفتن در می آوری

گاهی ادای رفتن در می آوری
فقط خودت میدانی که
چمدانت خالیست و پایت نای رفتن
و دلت قصد کندن ندارد.
ادای رفتن در می آوری
بلکه دستی از آستین درآید
و دودستی بازویت را بچسبد.
چشمی اشک آلود زل بزند توی چشمانت
و بگوید بمان!

و تو چقدر به شنیدنش محتاجی...
گاهی ادای رفتنی ها را در می آوری
بلکه به خودت ثابت کنی
کسی خواهان ماندنت هست هنوز
و وای از وقتی که نباشد کسی...
لا چمدان خالی و پای بی اراده و دل جامانده
کجا میشود رفت؟ کجا...؟

هستی_دارایی

هیچ‌گاه نفهمیده‌ام دوست داشتن

هیچ‌گاه نفهمیده‌ام
دوست داشتن
چرا این همه غم انگیز است...!
آدم‌ها با قلب‌هایشان عاشق می‌شوند،
وقتی که من همیشه عشق را؛
در گلویم احساس می کنم...!

هستی_دارایی

شاید باورت نشود

شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن میشوم بجز خودم!!
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم
شاپرک گرفتار
در تار عنکبوت گوشه ی اتاقت باشم
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره...

#هستی_دارایی

و خدا بسیار غمگین بود

و خدا بسیار غمگین بود
و بسیار دلتنگ
و بسیار عاشق
و بسیار گریان

.

.

و خدا زن را آفرید
و خدا من را آفرید ...

| هستی دارایی |