ماهی کــــــه به جــــادوی نگاه تو اسیـــــرم

ماهی کــــــه به جــــادوی نگاه تو اسیـــــرم
یک دم بنشین با من و غــــــــــم های اخیرم
چون آهوی دل خســـته ی جنگل زده ای که
با پای خــــــودش آمــــده در پنجه ی شیرم
فرقی نکند مقصد من چیــست ، به هر حال
هرجا که بخــــــواهــــم بروم باز مســــــیرم
رد می شود از کوچـه ی بن بست تو ، آنگاه
بیست و سه دقیقـــه لب آن پنجره خیره م
تا شب همه شب خـــواب به چشمم بنشانم
تا پر شـــــــود از حسّ حضــــور تو ضمیرم
باید « تــو» بگویی شبـــــــــــت آرام عزیزم
تا با نفس گـــــــــرم تــــو آرام بگـــــــــــیرم
یک لحظـــــــه اگر تلـــخ شود طعــم نگاهت
بر کرده و ناکرده ی خـــــــــــود عذر پذیرم
من آتش مــــــــــردادم و تو غیــــــرت تیری
من زاده ی مـــــــرداد ولی عاشــــــــق تیرم
معشوق جفا پیشــــه ی بی رحم دل آزار !
زانو زدنم پیش تو بس نیست ؟ بمـــیرم ؟؟

"نفیسه سادات موسوی"

بی اعتنا به اینکه برایت دلم گرفت

بی اعتنا به اینکه برایت دلم گرفت
خندیدی و دوباره به جایت دلم گرفت

از اینکه دست من به تو هرگز نمیرسد
از بخت بد -که کرده جدایت- دلم گرفت

از فکر لحظه ای که بمن طعنه میزدی
از لحن نیش دار "شُما"یت،دلم گرفت

میخواستم برای کسی درد دل کنم
اما به جای عرض شکایت، دلم گرفت


گفتی "خدا مرا ببرد رو به راهِ راست"
بی اختیار بعد دعایت دلم گرفت

من که بیچاره شدم!

من که بیچاره شدم!
کاش ولی هیچ دلی؛
گیرِ لحنِ بمِ مردانه‌یِ محکم نشود…!

[نفیسه سادات موسوی]

لیلا ادامه دارد

مجنون اگرچه چندی ست ...

دست از جنون کشیده ...!!

لطفاً به او بگویید:

" لیلا ادامه دارد ... "


#نفیسه سادات موسوی