گاهی پناه می برم ...

گاهی پناه می برم ...
به عطرِ چای...
به کیفِ آرایشم...
به آهنگ های شاد...
گاهی تمامِ سعی‌ام را می کنم...
بعد با صدایِ بلند گریه می کنم...!

مهتاب_یغما

گاهی پناه می برم به عطر چای،

گاهی پناه می برم به عطر چای،
به کیف آرایشم،
به آهنگ های شاد ...
گاهی
تمام سعی ام را می کنم
بعد...
با صدای بلند گریه می کنم فقط

| مهتاب یغما |

ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﺎ

ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﺎ

ﺑﻴﻬﻮﺩ ﺍﻧﺪ ﻧﺬﺭ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺩﺧﻴﻞ ﻫﺎ

ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ , ﺑﺮﻭی ﺳﺮ ﻭ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻡ

هی ﺧﺎﻙ ﭘﺸﺖ ﺧﺎﻙ ﺑﺮﻳﺰﻳﺪ ﺑﻴﻞ ﻫﺎ!

ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻴﺰنی ﻛﻪ ﻣﺮﺍ … ﺩﻭﺳﺖ … ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ

ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺻﺪﺍی ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﺎﻝ ﻭ ﻗﻴﻞ ﻫﺎ

ﻣﻮﺳﺎی ﭼﺸﻢ ﻫﺎی ﻣﺮﺍ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

هی ﺯﻝ ﻧﺰﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﻴﻞ ﻫﺎ

ﺗﻮ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻣﻦ

نسلی ﻛﻪ ﻣﻨﻘﺮﺽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻞ ﻫﺎ

ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﺍهی ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﺷﻮﻳﻢ

ﻳﺎﺩی نمی ﻛﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﻪ ﻓﻴﻞ ﻫﺎ...


((مهتاب یغما))

گاهی پناه می برم به عطر ِ چای..

گاهی پناه می برم به عطر ِ چای..

به کیف آرایشم ..

به آهنگ های شاد ..

گاهی تمام سعی ام را می کنم ،

بعد ..

با صدای بلند گریه میکنم !..


((مهتاب یغما))

غمگینم..

غمگینم
همچون گوزنی که
بر دیوارهای کافه ای قدیمی
به دنبال سرش می گردد

و پوستش
بوی عطر زنی را دارد
که با کافه چی هم آغوش می شود
هر شب ..


" مهتاب یغما "