چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما

چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما
خوشا به کنج اتاقم، خوشا جهان خودم

سجاد رشیدی پور

او که می‌پنداشت من لبریز از خوشحالی‌ام

او که می‌پنداشت من لبریز از خوشحالی‌ام
پی نبُرد از خنده‌ی تلخم به دست ِخالی‌ام

نارفیقانم چه آسان انگ ِبی‌دردی زدند
تا که پنهان شد به لبخندی، پریشان‌حالی‌ام


سال‌ها کُنج قفس آواز ِخوش سر داده‌ام
تا نداند هیچکس زندانی بی بالی‌ام

شادم از عمری که زخمم منت ِمرهم نبُرد
گفت هرکس حال و روزت چیست؟ گفتم عالی‌ام!


بارها افتادم اما باز هم برخاستم
سخت جانم کرد -خوشبختانه- بداقبالی‌ام

سجاد رشیدی پور

سری چرخاند و با چشمان افسونگر نگاهم کرد

سری چرخاند و با چشمان افسونگر نگاهم کرد
پریزادی که من هرگز فراموشش نخواهم کرد
مرا با خنده‌ای تا خواند "صید لاغر" ش گفتم:
"نبین اینگونه‌ام، من کوه بودم، عشق کاهم کرد"

#سجاد_رشیدی_پور

راحت و ارام اگر خواهی به گرد دل مگرد

راحت و ارام اگر خواهی به گرد دل مگرد
دل که عمری این سر شوریده سرگردان اوست
قصه دیوانگی بشنو که او جان من است
اخر بیچارگی بین که غیری جان اوست
#سجاد رشیدی پور