حوصله ی ِپیلهپروانگی ستسهم ِتو چیست؟صبوری تا از پیله رَستنیا خزیدن و کرم ماندن؟نیلوفرثانی
مثل مردی قوی که چاقو خوردهاز تخت بلند می شومپهلویم را می گیرم و می گویم چیزی نیستپرستار اصرارمی کند باید بتادین بزنممی گویم لازم نیستبه بوفه ی بیمارستان می رومبستنی می خرمو بیرون می رومدختربچّه ای نگاهم می کند شکلک در می آوردمی خندمبستنی ام را به او می دهمو دور می شومو به این فکرمی کنمکه سالها پیش روی آن تاب نشسته بودمکسی هلم دادوقتی برگشتمزنی شده بودم کهعینک دودی زده بودتا کبودی دور چشمش دیده نشود...# دنیا غلامی
ممنونم.
مثل مردی قوی که چاقو خورده
از تخت بلند می شوم
پهلویم را می گیرم و می گویم چیزی نیست
پرستار اصرارمی کند باید بتادین بزنم
می گویم لازم نیست
به بوفه ی بیمارستان می روم
بستنی می خرم
و بیرون می روم
دختربچّه ای نگاهم می کند شکلک در می آورد
می خندم
بستنی ام را به او می دهم
و دور می شوم
و به این فکرمی کنم
که سالها پیش روی آن تاب نشسته بودم
کسی هلم داد
وقتی برگشتم
زنی شده بودم که
عینک دودی زده بود
تا کبودی دور چشمش دیده نشود...
# دنیا غلامی
ممنونم.