خودخواهی خورشید

خودخواهی خورشید
ختام خنده‌ی رعیت
از هبوط برف اسفند شد

اما دلتنگی من آب نشد

چقدر خنده در برف
جا گذاشتم بی تو

چقدر رد پایمان را
جا گذاشتم بی تو

چقدر قضاوت کردم
تو را بی تو

یک بیستون و یک فرهاد
انتظار در من است

کاش من هم صبر خدا را داشتم..
کاش من هم صبر خدا را داشتم...


علیرضا یوسفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.