ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو را در روزگاری دوست دارم
که عشق را نمیشناسند ...
نزارقبانی
.
بگو که از غم عشقت چگونه جان برهانم
چگونه این همه غم را به هر طرف بکشانم
نه پای رفتن از اینجا نه طاقتی که بمانم
چگونه دست دلم را به دست تو برسانم
غلامرضا_طریقی
زنها را باید آهسته در آغوش کشید...
آنها در زندگی آنقدر برای رسیدن به عشق
انتظار کشیدهاند که تمام تنهایی تنشان، ترک برداشته است.
نزار_قبانی
مرا یارای آن نیست که بیطرف بمانم
نه دربرابر زنی که شیفتهام میکند
نه در برابر شعری که حیرتزدهام میکند
نه در برابر عطری که به لرزهام میافکند...
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده... و دانهی گندم!
نزارقبانی
دوستم داشته باش و بگو!
نمیخواهم بیصدا دوستم داشته باشی
من آری به عشق را
در گوری از سکوت نمیخواهم ...
نزار_قبانی
امروز همه نیاز من این است
که تو را به نام بخوانم ....
و مشتاق حرف حرفِ نام تو باشم
مثل کودکی که مشتاق تکهای حلواست!
نزار قبانی
جسمُکِ خارِطَتی
ما عادَت خارِطةُ العالَمِ تَعنینی
پیکر تو نقشه ی من است
نقشه ی جهان نما به چه کارم می آید
نزار قبّانی
هر بار
که ترانه ای برایت سرودم
قومم بر من تاختند!
که چرا برای میهن شعری نمیسرایی؟
و آیا زن چیزی به جز وطن است...؟
| نزار قبانی |
می ترسم
به آن که دوست می دارم
بگویم :
دوستت دارم
بی تردید
شراب که از سبو سرازیر شود
اندکی از آن کاسته می شود.
"نزار قبانی"