ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زیباترین چیز درباره ی عشق این است
که نه عقلی دارد و نه خردی
زیباترین چیز درباره ی عشق این است
که روی آب راه می رود
و غرق نمی شود
(نزار قبانی)
در خیابان های شب
دیگر جایی برای قدم هایم نمانده است
زیرا که چشمانت
گستره ی شب را ربوده است.
(نزار قبانی)
میان من و تو
بیست سال فاصله
اما زمانی که لب های تو
بر لبانم ارام می گیرند
سال ها فرو می ریزند
وشیشه ی یک عمر می شکند
(نزار قبانی)
و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم؟
تو شهرِ منی...
چهرهات وطن من است
صدایت وطن من است
نزار_قبانی
چه فایده از دوستداشتنم؛
وقتی مرا نمیفهمی،
دلتنگم میشوی ولی به دنبالم نمیگردی،
که من قسمتی از توام، اما مهمترینِ تو نه.
نزار قبانی
تمام گل هایم
محصول باغ تو
باده ام
ارمغان تاک تو
انگشتری هایم
از کان طلای توست
و شعرهایم
امضای تو را در پای خود دارد
ای که قامتت
از بادبان بالاتر
و فضای چشمانت
گسترده تر از آزادیست
تو زیباتری
از کتاب های نوشته و نانوشته من
و سروده های آمده و نیامده ام
نزار قبانی
از رفتن بمان
دستت را به من بده
که در امتداد دستانت
بندری است برای آرامش
................
مشکل اصلی من با نقد و نقادی این است
هر گاه شعری را با رنگ سیاه نوشته ام
گفته اند
اقتباسی ست از چشم های تو
.................
عشق تو
مرا آموخت
بی اشک بگریم
نزار قبانی
من
رازی را پنهان نکرده ام!
قلبم کتابی است ...
که خواندنش برای تو آسان است.
من
همواره
تاریخ قلبم را می نگارم؛
از روزی که
در آن
به تو عاشق شدم !
شعر از: نزار قبانی