خانه عناوین مطالب تماس با من

♡عاشقانه آرام♡

زندگی

♡عاشقانه آرام♡

زندگی

درباره من

حوصله ام سر میرود از این فرداهایی که هنوز نیامده دیروز میشوند! ادامه...

پیوندها

  • زنانه ترین ناگفته های حوا زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

برچسب

اللهم عجل لولیک الفرج تکست مینیمال هایی برای زندگی پرویزصادقی حال خوب زندگی دلتنگی پاییز دوست داشتن مثبت محرم عکس نوشته تفکر عشق خدا

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • ـ نه، وصل ممکن نیست،
  • رخِ دلدار در ماه است و امشب چَشم، بی‌خواب است
  • تن من حس تو را میشنود
  • رفتی وچشمانم سیل باران گرفت
  • السلام علیک یا صاحب الزمان
  • پر از گفتگو بودم با خود
  • قلمم آرامتر ‌ نویسد
  • کاش آفتابِ رُخَش آتش به این هاری نبود
  • باد
  • عجب مرغِ چالاکی بودم !

بایگانی

  • اردیبهشت 1404 220
  • فروردین 1404 310
  • اسفند 1403 280
  • بهمن 1403 300
  • دی 1403 270
  • آذر 1403 300
  • آبان 1403 300
  • مهر 1403 300
  • شهریور 1403 310
  • مرداد 1403 310
  • تیر 1403 310
  • خرداد 1403 269
  • اردیبهشت 1403 310
  • فروردین 1403 311
  • اسفند 1402 289
  • بهمن 1402 301
  • دی 1402 310
  • آذر 1402 302
  • آبان 1402 309
  • مهر 1402 310
  • شهریور 1402 370
  • مرداد 1402 320
  • تیر 1402 331
  • خرداد 1402 309
  • اردیبهشت 1402 312
  • فروردین 1402 325
  • اسفند 1401 321
  • بهمن 1401 361
  • دی 1401 358
  • آذر 1401 335
  • آبان 1401 324
  • مهر 1401 330
  • شهریور 1401 324
  • مرداد 1401 330
  • تیر 1401 318
  • خرداد 1401 321
  • اردیبهشت 1401 313
  • فروردین 1401 315
  • اسفند 1400 290
  • بهمن 1400 301
  • دی 1400 325
  • آذر 1400 310
  • آبان 1400 314
  • مهر 1400 306
  • شهریور 1400 320
  • مرداد 1400 320
  • تیر 1400 300
  • خرداد 1400 240
  • اردیبهشت 1400 200
  • فروردین 1400 209
  • اسفند 1399 172
  • بهمن 1399 220
  • دی 1399 295
  • آذر 1399 284
  • آبان 1399 306
  • مهر 1399 320
  • شهریور 1399 312
  • مرداد 1399 222
  • تیر 1399 170
  • خرداد 1399 150
  • اردیبهشت 1399 100
  • فروردین 1399 70
  • اسفند 1398 56
  • بهمن 1398 2
  • دی 1398 6
  • آذر 1398 6
  • آبان 1398 4
  • بهمن 1397 36
  • دی 1397 150
  • آذر 1397 290
  • آبان 1397 305
  • مهر 1397 183
  • شهریور 1397 180
  • مرداد 1397 80
  • تیر 1397 56
  • خرداد 1397 60
  • اردیبهشت 1397 63
  • فروردین 1397 62
  • اسفند 1396 60
  • بهمن 1396 58
  • دی 1396 59
  • آذر 1396 60
  • آبان 1396 58
  • مهر 1396 57
  • شهریور 1396 63
  • مرداد 1396 61
  • تیر 1396 62
  • خرداد 1396 61
  • اردیبهشت 1396 62
  • فروردین 1396 58
  • اسفند 1395 58
  • بهمن 1395 58
  • دی 1395 60
  • آذر 1395 58
  • آبان 1395 59
  • مهر 1395 52
  • شهریور 1395 62
  • مرداد 1395 62
  • تیر 1395 62
  • خرداد 1395 62
  • اردیبهشت 1395 62
  • فروردین 1395 62
  • اسفند 1394 58
  • بهمن 1394 60
  • دی 1394 60
  • آذر 1394 62
  • آبان 1394 41
  • مهر 1394 31
  • شهریور 1394 32
  • مرداد 1394 29
  • تیر 1394 40
  • خرداد 1394 58
  • اردیبهشت 1394 29
  • فروردین 1394 8
  • اسفند 1393 5
  • بهمن 1393 7
  • دی 1393 8
  • آذر 1393 9
  • آبان 1393 5

تقویم

اردیبهشت 1404
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31

جستجو


آمار : 1294668 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • ـ نه، وصل ممکن نیست، دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:42
    ـ نه، وصل ممکن نیست، همیشه فاصله‌ای هست. اگر چه منحنی آب بالش خوبی است. برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر، همیشه فاصله‌ای هست. دچار باید بود و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف حرام خواهد شد. و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست. و عشق صدای فاصله‌هاست. صدای فاصله‌هایی که ـ غرق ابهامند سهراب_سپهری
  • رخِ دلدار در ماه است و امشب چَشم، بی‌خواب است دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:41
    رخِ دلدار در ماه است و امشب چَشم، بی‌خواب است دلِ خاکسترِ پروانه گرد شمع، بی تاب است چه باکی دارم از تنهایی و تاریکی و ظلمت؟ خیال دوست در شب‌های تارِ من، چو مهتاب است بیار ای اهل دل جامی که از باده وضو سازم که امشب رو به سوی خانه‌ی معشوق، محراب است چو کردی عشق را در زیر باران جستجو، بنگر به چشم عاشق شوریده باران نیست،...
  • تن من حس تو را میشنود دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:40
    تن من حس تو را میشنود دل من روی تورا می بوید روح‌من آمیخته با روح تو در سرم حس‌و هیاهوی تو پوستم آینه از حس لطیف برگت جانم روی تو را میطلبد چشم اما به حقیقت مدهوش و نسیم نور تو را می جوید... مهدی عارفخانی
  • رفتی وچشمانم سیل باران گرفت دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:38
    رفتی وچشمانم سیل باران گرفت غروب بی تو بغض ز جانان گرفت بهر رفتنت تعبیری نداشت سرنوشت شایدزندگی تورا زمن بهرتاوان گرفت نیستی و من غرق در بی سامانی ام چون باتو شد این من سامان گرفت رانده بود ما را زندگی از آغوش خود آمدی و باز مرا در بر و دامان گرفت بارفتنت عشق را رها کردم نیمه راهی چه کردی که دوباره دل درگریبان گرفت...
  • السلام علیک یا صاحب الزمان دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:37
  • پر از گفتگو بودم با خود دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:36
    پر از گفتگو بودم با خود آغشته شدم به تو رگ اشک پاره شده و مدام میجوشد با باد با ابر با برف و با آفتاب و با و با و با دستم را باز میکنم و جهان را رها میسازم به تو گوش میدهم و ذره ای از تو میشوم میگذارم که چون راز بمانیم اما تو دلیر باش سفر در جستجوی ناشناخته طولانیست مکاشفه ها کافی نیست و کتابها بودا شدن ست حال آنکه...
  • قلمم آرامتر ‌ نویسد دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:34
    قلمم آرامتر ‌ نویسد که دفترم قرار ندارد نوشتنم گفته ها دارد که از اعتماد غصه ببارد غصه از درد قصه ها شمارد نگاهم به آسمان می خورد که انگار خورشیدی ندارد باکش نیست اگر هم باشد زیرا در تابیدن بخیل ها دارد چرا سر ناسازگاری می گذارد تا آفتاب و مهتاب شکوه گذارند که نوری از آنان به زمین بتابد پوران گشولی
  • کاش آفتابِ رُخَش آتش به این هاری نبود دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:33
    کاش آفتابِ رُخَش آتش به این هاری نبود یاسِ چشمانَش گُل آویزِ لبی خندان و ستّاری نبود دوش بر جانم شرر زد سلسله مویِ کمندش خالقا کاش آن رویِ چو مهتابش به هر قابی ودیواری نبود دل به رویای وصالش آرزوها در شبِ تارم خرید کاش بارانِ نگاهش وعده‌ی هر بوته‌ی خاری نبود تا کجا بر نقشِ او طالع زَنَم بر دُردِ زهر آلوده‌ای کاش تیرِ...
  • باد دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:31
    باد در موهای کم‌پشتش دست می‌کرد، او را به عطر عاشقی سَرمست می‌کرد. رویای دیروز را برایَش باز می‌گفت، با یک تَلالو رویشی آغاز می‌کرد. موی بلندش با نسیم پرواز می‌رفت، با قامتش صد جلوِی طناز می‌کرد. در اوج، با بوی اقاقی‌ها مست می‌شد، با موج و ریتم زندگی او بسط می‌کرد. تو فصل سرما، در رویای فردا، پای برهنه با نسل گرما رقص...
  • عجب مرغِ چالاکی بودم ! دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 09:30
    عجب مرغِ چالاکی بودم ! دنیا ، با دو انگشتِ درد و وحشت چنان نیشترم گرفت که بالم شکست. سحرفهامی
  • باز ببار عشق که باز آمدیم یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:52
    باز ببار عشق که باز آمدیم ساز تو کردیم به ساز آمدیم چشم تو شور دل مارا گریست ناز تو کردی و به ناز آمدیم ذره شدیم از نگه آفتاب در پی آن ذره نواز آمدیم آتش تو خرمن عالم بسوخت سوخته از سوزو گداز آمدیم باز کن آن پنجره را باز کن عشق بباران به نیاز آمدیم نام نسیم از دهن گل وزید با نم شبنم به نماز آمدیم سید محمد علی وکیلی...
  • تپش سینه ی تنگ یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:52
    تپش سینه ی تنگ سرکشی ازسرجنگ عطشی عصیان گر وحشتی ویران گر کوچه های شهر سرد نم باران چواسیدبردل سنگ می شکافددل تنگ بادمی آیدازراه دراز شده است پنجره باز خانه ام سردشدازشدت باد بادردرخانه ی من پی ربودن توست پی عطرتنت روی پیراهنت پی دزدیدن ان موی سیاه پی عشقی که به اسارت رفت درخانه ی ما دلارام دائی
  • دلم افتاده به یادت زیربارون، یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:51
    دلم افتاده به یادت زیربارون، که می‌باره مثل چشام ،زیر ناودون صدات آرامشی داره ،عجیبه مثِ لالاییِ شب‌های مجنون... علی هاشم پور
  • نمی آید عزیزجانم یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:50
    نمی آید عزیزجانم نمی آید ودلتنگی قلبم رامیفشارد چتری ندارم تا خیس نشوم زیرباران چشم هایم زمزمه های امید برایم کشنده تر از زهر شده انگار چشمانم به لب های طبیبی دوخته شده تا از تو بگوید میتوانم دوباره تورا درآغوش بگیرم ؟ یاجدا از اغوشت کنار خاک عشقمان بمیرم مرا غم تو نکشد انتظار خواهد کشت یا ترس بازنگشتن توبه خانه......
  • السلام علیک یا صاحب الزمان یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:49
  • عشق است اگر چه اشتباه من و تو یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:49
    عشق است اگر چه اشتباه من و تو بین من و تو همین گناه من و تو دورند ز هم هزار سال نوری منظومه‌ی شمسی نگاه من و تو محمد ناصر خدایار
  • ماه شب تارم، دلبر و دلدارم یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:48
    ماه شب تارم، دلبر و دلدارم آن نازنین مهربان آمد به دیدارم آن روز که مهمان بود زلفانش پریشان بود از عشق و عاشقی گلم گویا پشیمان بود مدعی است طالب گنج عشق و هجر و درد ورنج تو زحرف یار خودت خرده نگیر و هیچ مرنج گفت دلبرم آرام جان ای بلبل شیرین زبان سخت است راه عاشقی کی این تحمل می توان مریم درزاده
  • بخارآب،سردشده یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:47
    بخارآب،سردشده ابرشده ابرسردشده باران وبرف شده جویبارها رودها دریاها اقیانوس ها ... خدا بخارآبها ابرها باران وبرفها جویبارها رودها دریاها اقیانوس ها محمدبختیاری مرکیه
  • من بهار بودم یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:46
    من بهار بودم فصل شکفتن و رویش بینِ ما بوسه‌های آبدار و عطش عشق می‌دانستم فصل تو برسد، خزان خواهد شد هیچ‌یک از ما مقصر نبودیم ما فقط خودمان بودیم همین و بس مسعود حسنوند
  • غمی در سینه افتاده و غمخواری نمی بینم یکشنبه 21 اردیبهشت 1404 09:46
    غمی در سینه افتاده و غمخواری نمی بینم دگر عادت به آن کرده و پایانی نمی بینم زبانه می کشد هر دم شرر از آتش این دل به جز دود و دم و شعله اِلمانی نمی بینم به دل گفتم باید من بکاهم از غمت امروز گرفته شوق پروازت ، پر و بالی نمی بینم قلم برداشتم بنویسم و دل را رها سازم شد آتش از لهیب آن ، قلمدانی نمی بینم نهادم نیش آتشبار...
  • بارش باران شگفت انگیز بود شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:47
    بارش باران شگفت انگیز بود از پس اَبری که خوف انگیز بود روز بود اما سیه پوشانده بودش آسمان رعد و سیلابی که رعب انگیز بود با خودم گفتم چه سرّی دارد این؟ چون علائم ها عجب انگیز بود! اَبر گریان مشهد منظور داشت تا که شد عصری که بهت انگیز بود پر گرفتند جمع مردانی ز خاک در سقوطی که سئوال انگیز بود سیّدی از بهر آب آتش گرفت...
  • سر به سجاده زدم، عشق ندا داد: بیا شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:46
    سر به سجاده زدم، عشق ندا داد: بیا سخن عشق چه زیبا، به زبانم بنشست دل به تاریکی شب بود و تپش‌های سکوت شور آن لحظه چنان بر رگ و جانم بنشست الکلِ گردن یار است که دل را زده مست مِی کجا بود؟ که این جرعه ز ساغر نگذشت نور پیچید به زلفش، قمر از شرم شکست شب فرو رفت به سجده، چو جمالش بنگشت تا سحر مستِ تجلّی‌ست دل از جامِ نگاه...
  • السلام علیک یا صاحب الزمان شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:46
  • راز خود با تو بگویم ای خدا شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:44
    راز خود با تو بگویم ای خدا مُردم از مکر و فریب و حیله‌ها با نجابت با متانت با شرف زندگی کردم ولی دیدم ریا چشم گریان، دل پریشان، رخ غمین مُهر بر لب مانده‌ام در زیر پا با صبوری با گذشت و معرفت سوختم خاکسترم مانده به جا فروغ قاسمی
  • پیراهن آفتاب بر تن دارم، شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:43
    پیراهن آفتاب بر تن دارم، تا در آغوشت، گل‌های عشق شکوفا شوند و نور در هر گلبرگ بوسه‌ای از زندگی بگیرد. سیدحسن نبی پور
  • برای داشتنت، هرچه در دل داشتم، شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:42
    برای داشتنت، هرچه در دل داشتم، ناپیدا بود به ماه چنگ زدم، اما گیسوانت در سکوت، دستم را گرفت. سیدحسن نبی پور
  • همیشه آرزوم این بود شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:42
    همیشه آرزوم این بود دست تو باشه توو دستم سرتو باشه رو شونم که بگم عاشقت هستم دلم میخواست فقط یکبار با تو باشم زیر بارون عطر تو باشه توو خونم عطر ناب آفتاب گردون باورم نمیشه اصلا" که به آرزوم رسیدم تو به این دریای احساس خوش اومدی قوی سپیدم آرمین محمدی
  • سیاحت می‌کنم چشمِ سیاهت شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:41
    سیاحت می‌کنم چشمِ سیاهت نشستم در کمین، بهر نگاهت اگر فرصت نصیبم گردد این بار نشانم بوسه‌ای بر روی ماهت ز لبخندت جهانم رنگ گیرد بهارم می‌شود عطرِ پگاهت دل من بی‌تو چون مرغی اسیر است که پر می‌ریزد از شوقِ پناهت بیا ای جان که این دل بی‌قرارت کند جان‌بازی اندر گردِ راهت مهدی سلمانی
  • بیا به کنارم بنشین تا از دلخوشی های مان بگوییم شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:40
    بیا به کنارم بنشین تا از دلخوشی های مان بگوییم از روزهای مانده در یادمان بگوییم آفتاب و مهتاب های رنگارنگ مان و آن شور و اشتیاق کودکانه مان هر لحظه اش زندگی بود آبِ زلالی بر جان مان بود بگوییم از آن لحظاتِ بی تکرارمان آروزی های رنگی و پاک مان می درخشیدیم به مانندِ خورشیدِ عشق می کاویدیم زندگی را از بهشت شادی های مان...
  • خانه ات آباد ای دل رهسپارم در سرایت شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:39
    خانه ات آباد ای دل رهسپارم در سرایت بشنو از این یار دیرین تا بگویم ماجرایت دیده را دریا توان کرد وقت از دنیا بریدن حرفمان از همدلی بود جز خودی اما ندیدن باتو ای بیگانه با من درد خود باید بگویم هرچه بیش از دل برآید مختصر آید به سویم در پگاه آرزویت نغمه ها سر داده ام یار امتحان را ساده تر کن جانب حق را نگه دار بیش از...
  • 21411
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 714