موی سپید و بخت سیاهم نگاه کن

موی سپید و بخت سیاهم نگاه کن
سوز مرا به شعله ی آهم نگاه کن
شاهم ولی به ملک بلا با سپاه غم
ملکم ببین و موج سپاهم نگاه کن

گفتی به من که :
شام تو چون بگذرد به هجر ؟
شام مرا ز روز سیاهم نگاه کن
بر درد من ز حالم اگر پی نمی بری
بر گریه های گاه بگاهم نگاه کن

تا صد سخن به نیم نگه باز گویمت
ناز آفرینِ من
به نگاهم نگاه کن ..

{ مهدی سهیلی }

خیالم را که میهمان باشی..

خیالم را که میهمان باشی ،
زنبق های شعر از کویر واژگانم می شکفد .
به اِعجازی شاعر عشق تو می گردم .
و در عروجی نورانی ؛
یاد تو ؛
در صندوقچه ی سربه مُهر قلبم ،
فرود می آید ...

مگو بازی با کلمات است !
این احساس است که به مصاف آمده است .
قهرت را غلاف کن ...



{ زهره طغیانی }

باران صبح نم نم می بارد..

باران صبح نم نم می بارد


و تو را به یاد می آورد


که نم نم باریدی و


ویران کردی خانه کهنه را !!


شمس لنگرودی

یک با یک برابر نیست

حال می پرسم
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟
یک اگر با یک برابر بودپس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
که «یک با یک » برابر نیست ...

خسرو گلسرخی

خیابان شعر بلندی ست..

خیابان


شعر بلندی ست


وقتی من با قدم های تو قدم می زنم..


"مهدیه لطیفی"

آغاز کن مرا..

زیبا تمام حرف دلم اینست


من عشق را با نام تو آغاز کرده‌ام


در هر کجای عشق که هستی


آغاز کن مرا


محمدرضا عبدالملکیان

خاطراتم بر باد رفته..

میزهـا با من قهرند


و صنــدلی ها از من می گریزند !


خاطراتم بر باد رفتـه و


به فراموشی دچار شـده ام !


صنـدلی مجــاور


که روزی بر آن نشستـه بودی


مرا کنـار می زند


از صنــدلی ام


نشـانی تو را می خواهـد


نزار قبانی

خودم را جایی جا گذاشته ام..

خودم را

جایی جا گذاشته ام

شاید کنار تو

در باغ های سیب

شاید بالای تپه ها

و یا شاید

در جاده ای که

جنگل را دور می زد و

به دریا می رسید

روبروی آینه ایستاده ام

اما

از چهره ام خبری نیست!

 

"رسول یونان"