ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خلاصهی
همهی بهانهها این است:
تــو از یــادم نمیــروی.
محمدرضا_عبدالملکیان
حالا که آمده ای
من هم همین را می گویم
میان من و تو فاصله ای نیست
میان من و تو تنها پرنده ای ست
که دو آشیانه دارد
حالا که آمده ای
کنارم بنشین
بخند
دیگر برای پیر شدن فرصتی نیست
محمدرضا عبدالملکیان
روبهروی من فقط تو بودهای
از همان نگاه اولین
از همان زمان که آفتاب
با تو آفتاب شد
از همان زمان که کوه استوار
آب شد
از همان زمان که جستجوی عاشقانه مرا
نگاه تو جواب شد
محمد رضا عبدالملکیان
زیبا
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره ی عشق
بنشان مرا به منظره ی باران
بنشان مرا به منظره ی رویش
من سبز می شوم
محمد_رضا_عبدالملکیان
غافلگیرم کردی
درست مثل شعر
در دلم نشستی
درست مثل عشق
و به من جانی تازه بخشیدی
درست مثل جوانی
تعجب میکنم
نکند تو آنی
نکند تو همانی
محمدرضا عبدالملکیان
با تو ایمنم
و با تو سرشارم از هرچه زیبایی است
پناهم باش
تا سنگینی غربت از شانههایم فروریزد
و ملال تنهایی از چشمهایم ...
محمدرضا عبدالملکیان
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن
از هر کجا میتوانی
صدا کن مرا
از صدفهای سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن...ِ
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو!
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازیست
بگو با کدامین نفس
میتوان تا کبوتر سفر کرد
بگو با کدامین افق
میتوان تا شقایق خطر کرد؟
#محمدرضا_عبدالملکیان
من دلم گرفته
هرچه می روم نمی رسم
رد پای دوست
کوچه باغ عشق
سایبان زندگی کجاست؟
محمدرضاعبدالملکیان
برای همهی ما
همهی روزها فراموش میشوند؛
به جز همان یک روز
که نشانی آن رابه هیچ کس نگفتیم . . .
محمدرضا عبدالملکیان