ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به مصاف با پاییز مرو
این بغض و آه و اشکها
میراث فصل های دیگرند
فقط،
پاییز را
محرم
شمرده اند
فرشته سنگیان
برای دوست داشتنت
یک من
کافی نیست
کاش
مانند گندم
هزاران من
از من زاده شوند
تا دوست داشتنت را
با هزار زبان
فریاد بزنند
فرشته سنگیان
سجاده به سوی آفتاب!
قنوت, لبریز از نور
دل,
شاکر؛ بی واژه!
زبان,
لام تا کام بسته!
بلبلی,
سلام رسان یار!
و جان,
از شوق سرشار!
فرشته سنگیان
نشانه ی دل های بی قرار
چشمانیست در انتظار یار
می بینی؟ در دل شهر شب
فقط چشمان ماست بیدار!
فرشته سنگیان