آیدا در آینه

این بی‌کرانه
زندانی چندان عظیم بود که روح
از شرم ناتوانی
در اشک پنهان شد

آیدا در آینه

احمد شاملو

نازلی!

نازلی!
بهارخنده زد و ارغوان شکفت
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...

تنهایی

با همه بوده است ؛
عجب هرزه ایست
این تنهایی ...

خوشا رها کردن و رفتن

خوشا رها کردن و رفتن
خوشا پر کشیدن
خوشا رهایی..

احمد شاملو

عکس:قطارهای پانورامای سوییس

آزادی از نظر من یعنی

آزادی از نظر من یعنی
قبل از هر چیز عروج انسان از طریق رها شدن از خرافات
آدمیزاد خرافه پرست از بردگی و جهل خودش دفاع می کند
و مرا هم با خودش به بردگی می کشاند

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند...
#احمد شاملو

و جز اینم هنری نیست

و جز اینم هنری نیست
که آشیانِ تو باشم
تختت و تابوتت

احمد_شاملو

چه لازم است بگویم

چه لازم است بگویم
که چه مایه می‌خواهمت؟
چشمانت ستاره است و
دلت شک...

و کاش در این جهان مرده‌گان را روزی ویژه بود،

و کاش در این جهان
مرده‌گان را
روزی ویژه بود،
تا چون از برابرِ این همه اجساد گذر می‌کنیم
تنها دست‌مالی برابرِ بینی نگیریم:
این پُر آزار
گندِ جهان نیست
تعفنِ بی‌داد است...

احمد شاملو میگفت :

احمد شاملو میگفت :
حوصله ات که سر می رود،
با دلم .....
با دوست داشتنم
بازی نکن ..!
من در بی حوصلگی هایم
با تو زندگی ها
کرده ام ...