هیچ چیز راحتم نمی‌کند

هیچ چیز راحتم نمی‌کند
نه دریا، نه آفتاب، نه درخت‌ها، نه آدم‌ها،
نه فیلم‌ها نه لباس‌هایی که تازه خریده‌ام
نمی‌دانم چه کار کنم
بروم و سرم را به درخت‌ها بکوبم،
داد بزنم، گریه کنم، نمی‌دانم...

فروغ‌فرخزاد

می سرایم "تو و چشمان تو را"

می سرایم "تو و چشمان تو را"
نه سپیدی ، نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند...
که پر از مثنوی بارانی ؛
منم آن شاعر بیدل
که فقط...
برق چشمان تو را می بیند...    
سبک من عاشقی و
قافیه ام دلتنگی ست...
منم آن مست و پریشان نگاهت...
که دلم تو و احساس تو را می خواهد.


فروغ_فرخزاد

با کدام بال می‌توان

با کدام بال می‌توان
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک می‌توان
پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید؟
با کدام دست می‌توان
عشق را به بند جاودان کشید؟


#فروغ_فرخزاد

درخت کوچک من

درخت کوچک من
به باد،
عاشق بود
به باد بی سامان
کجاست خانه‌ی باد؟


#فروغ_فرخزاد

نگاه کن که غم درون دیده‌ام

نگاه کن که غم درون دیده‌ام
چه‌گونه قطره قطره آب می‌شود
چه‌گونه سایۀ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کن
تمام هستی‌ام خراب می‌شود
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می‌شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌یی مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می‌کشانی‌ام
فراتر از ستاره می‌نشانی‌ام
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره‌ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به‌راه ما
چه‌گونه قطره قطره آب می‌شود
صراحی سیاه دیده‌گان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می‌شود
به روی گاهواره‌های شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می‌شود


فروغ فرخزاد

حیاط خانه‌ی ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس

‌حیاط خانه‌ی ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می‌کشد
و حوض خانه‌ی ما خالیس
ت

فروغ_فرخزاد

شاه کاری ست نبض نگاهت

شاه کاری ست
نبض نگاهت
زمزمه ی دوستت دارم هایت
مرا به عرش
می برد...


فروغ_گودرزی

از شهر تو تا شهر من

از شهر تو تا شهر من
فاصله شکوفه لبخندیست
که با بوسه جا عوض می کند

فروغ_گیلانی

به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب

به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب
و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟
اگر گلی به گیسوی خود میزدم
از این تقلب ،
از این تاج کاغذین
که بر فراز سرم بو گرفته است ،
فریبنده تر نبود ؟...


فروغ_فرخزاد

پیش از رفتن بهار

پیش از رفتن بهار
از تو کوچ می کنم
من تو را چون شکوفه ها
گوشواره ای بر گوش
به یادگار می برم...

فروغ_گودرزی