| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
از من شب هجر میبپرسید حباب
دریای غمم کدام آرام و چه خواب
در دل بود آرام و خیالی هر موج
در دیده خیال خواب شد نقش بر آب
خاقانی
روشن نمیشود به چراغی جهان، ولی
یادآور حقیقت پیدای نور باش
فاضل_نظری
هیچ چیز راحتم نمیکند
نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها،
نه فیلمها نه لباسهایی که تازه خریدهام
نمیدانم چه کار کنم
بروم و سرم را به درختها بکوبم،
داد بزنم، گریه کنم، نمیدانم...
فروغفرخزاد
دوستم داشته باش و بگو!
نمیخواهم بیصدا دوستم داشته باشی
من آری به عشق را
در گوری از سکوت نمیخواهم ...
نزار_قبانی
با تو بهار
دیوانه ایست
که از درخت بالا می رود
و می رود
تا باد...
یدالله_رویایی
دستهایت انگار تنها مکان ممکن
دستهایت انگار سرزمین
آه از وطنی
که در تنی است.
محمود_درویش
نه
هیچ چیز
مرا از هجوم خالیِ اطراف
نمیرهاند
سهراب_سپهری
پای دلم دربند شد
در بند یک لبخند شد
لبخند جزئی کوچک از
جادوی بی مانند شد
جان نیز شیرین عقل از آن
شیرین لب چون قند شد
آواز شور انگیز او
همچون بیاتِ زند شد
چشمان خورشیدیِ او
شایستهء سوگند شد
دستان خوش اقبالی ام
بر دست او پیوند شد
قلبم پریشانش شد وُ
عمری از آن خرسند شد
میثم از آندم شاعرِ
این عشق ارزشمند شد
تعداد این ایام خوش
دانم ندانم چند شد
میثم علی یزدی

