ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هنوز گاهی میان کوچه های خیالت گم میشوم
حافظه ام به خطا میرود
آدم ها را نمی شناسم
وحذف می شوم میان پیاده روی یک خیابان
گنگ می شوم میان
صدای بوق ماشینها و پچ پچ عابر ها...
رنگهای چراغ قرمز مرا اشتباه می گیرند
و قهوه فروش نبش خیابان
مرا نمی شناسند
من دیگر
آدمها را بلد نیستم
در من
صدای خسته ای میخواند
مبتلا شده ای...
بی درمان شب هایت
بی درمان فردایت
و من آرام میگفتم
درد هایم را دوست دارم
زخمه بزن، زخمه بزن
من دوباره کوک خواهم شد...
حجت هزاروسی