باشد ای جان اختران ریگ بیابان علی ع

باشد ای جان اختران ریگ بیابان علی ع
جلوه گر شد بهر هر یک عشق و ایمان ع

می درخشد در زمین و آسمان رخسار او
ماه تابان شد خجل از نور رخشان علی

تا ثریا می رود آه جهانسوز فقیر
بهر ایشان چشم یاری دارد از یاران علی

از تهی دستان اگر گیری تو دستی از کرم
بر سرت باشد به محشر دست احسان علی

می شوی ای دل رها از قید و بند این جهان
گر شوی یکدم چو قنبر از غلامان علی

هر دل آشفته را شیرازه ای باید نهاد
دلبر و شیرازه ام زلف پریشان علی

رشته جانم بُود در حلقه فتراک او
می کشد هر جا که خواهد ناز چشمان علی

در رکاب عشق او باشد سلیمان نبی
عرصه عالم بُود میدان جولان علی

شد پناه اهل عالم ماه عالمتاب او
باشد از کوه غمی دستم به دامان علی

پشت دَر بشکسته یا رب شیشه عمرش دریغ
شعله ور شد عرش رب از آه سوزان علی

حلقه شد آتش به درب خانه سلطان دین
پشت دَر آتش گرفت آیات قرآن علی

می زند آتش به جان عاشقان روی او
سوز آه و قصه آن اشک پنهان علی

تا ابد ورد زبانم باشد این ذکر کثیر
لعن و نفرینم بُود بر خصم دوران علی

گر کند سوی (نسیم) بینوا یکدم نظر
می شود این ذرّه همچون دُرِّ غلطان علی

اسدلله فرمینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد