هر بهار از سرم گذشتی و خبر تازه ای نیاوردی
خلسه های من پریشان را غیر خمیازه ای نیاوردی
بی قرار تو بودم اما کی سر قول و قرار خود بودی
به شب تار آرزو هایم ساز و آوازه ای نیاوردی
تک درخت تکیده ی باغم با صدای کلاغ خو کردم
سالیان فراق و دوری را حد و اندازه ای نیاوردی
های های مرا همه دیدند در حصاری به نام آزادی
من گمگشته را ولی هرگز سمت دروازه ای نیاوردی
مثل اوراق دفتر عمرم که به دستان باد میرقصند
به فراموشیم سپردی و طلق و شیرازه ای نیاوردی
علی معصومی
تو را داشتن
یعنی عطر یاسِ اول صبح.
یعنی لذت یک لیوان آب خُنَک
وسط چِله تابستان.
یا گرمای دوست داشتنی کُرسی مادر بزرگ...
تو را داشتن میتواند
شادی سَکوی یک قهرمان باشد.
یا شاید خیال آسوده یک کودک دبستانی
بعد از بالا گرفتن برگههای امتحان املا!
تو را داشتن یعنی صدای رَبَّنای دم افطار.
یا هر آنچه مرا سَر ذوق بیاورد!
تمام لحظههای با تو بودن اینگونه میگذرد،
و تو نمیدانی داشتنت چقدر زیباست...
مهران_رمضانیان
از عشق میگویم
قناری در قفس,
میگرید!
لیلا طیبی
غم نامهای بسیاری دارد
مرا ببخش که غمگینم
و به هر نامی که صدایم میزنی
گریهام میگیرد
با من حرف بزن
صدایت همنوایی تمام سازهاست
کودکان هنوز در گلویت میرقصند
و چیزی از جنگ نمیدانند
مرا ببخش که خوشبخت نیستم
و نمیتوانم از جهان
تنها به عکسهای زیبایی که برایم فرستادی
دل خوش کنم
مهسا چراغعلی..
غمگینم
خودم را بغل گرفتهام
و شانههایم
چون گهواره کودکی گریان
تکان تکان میخورد
غمگینم
و میدانم هیچ پرندهای
روی شاخههای لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت
مهسا چراغعلی..
پاهایم که رو به راه شود
زخم هایش اگر خوب شود
دوباره راه می افتم
عشق ، مرا
از تمام سربالایی های "نیامدنت"
بالا می برد
من این
پیچ و خم های به تو نرسیدن را هم
دوست دارم!
مینا_آقازاده
آدمهای ساده با تو تا ته خط میآیند
و اگر بی معرفتی ببینند، قهر نمیکنند
میمیرند ...!!
مرگِ پروانه را آیا دیدهای ؟
"پروانه تنها با یک تلنگر میمیرد"...!
تو را به خدای قاصدک ها می سپارمت ای یار
به خدای پس پشت آِینه چشمانت ای یار
باری, یا مرا به همین قلب عاشقت بسپار
یا آنکه مرا
از میان بردار
علیرضا غفاری حافظ