نم نمک از دشت و صحرا میرسد بویِ بهار

نم نمک از دشت و صحرا میرسد بویِ بهار
ابر و باران و نسیم و چشمه ها و سبزه زار

زنبقِ کوهی دریده جامه از فرطِ نشاط
تا دهد مژده که اینک میرسد فصلِ بهار

نغمه یِ شیرین باران میبرد هوش از چمن
در طرب صدها قناری لابلایِ شاخسار

غنچه هایِ زرد و سرخ و لاجوردی و بنفش
دامنِ صحرا و جنگل مملوّ از نقش و نگار

گاهگاهی آفتاب از شرمِ این نقشِ قشنگ
چهره مخفی می کند چون نوعروسان از وقار

صحنه ای افسونگر امّا دلنواز و بی نظیر
رقص و نازِ شاپرک ها در کنارِ جویبار

قاصدک ها در فضایِ باغ و بستان همچنان
پیکِ شادی هر طرف اینجا و آنجا رهسپار

آسمان لوحی منقّش از پرستوهایِ شاد
شور و شادی در میان بزم صدها دسته سار

زمزمه یِ شاخساران هر کجا با رقصِ باد
می نوازد جان و دل را همچو آهنگِ سه تار

کمتر از باران و ابر و شاپرک ها نیستی
در طرب آی و برقص از نغمه هایِ روزگار

جامِ غم را بشْکن از جان و بخوان آوازِ عشق
آنچنان بر شاخسار آواز می خواند هَزار


علی پیرانیِ شال

ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان
بهار قرآن
ماه مهمانی خداست
واینک بهارزیبا
به میزبانی
بهارقرآن میرود
درآستانه بهار
هستیم وفقط
یک طلوع خورشید
به بهارمانده
زیبائی بهارطبیعت
وبهارقرآن
بسیار است
وقلمم توانائی
نوشتن ندارد . . .
سال نو
بهارزیبا
و رمضان
برهمه عزیزانم
مبارک باشد.


محمدعلی مقیسه

برای با تو بودن یک نفس کافیست باور کن

رسیده روزهای آخر اسفند , دلتنگم
برای غنچه های کوچکِ لبخند , دلتنگم

به او دل داده بودم در زمستانی و بعد از آن
چه غمگینانه و راحت دل از من کند , دلتنگم

تمام آرزوها روی دیوار دلم قندیل شد بی او
نمی آید چرا پس گریه هایم بند؟ دلتنگم

به خلوت سیمِ گیتارم به سویت چشم می دوزد
گسست این رشته طولانی پیوند , دلتنگم

امان از نوشدارویی که بعد از مرگ می آید
چنان تهمینه از داغِ غمِ فرزند , دلتنگم

چرا پس التماس چشمهایم را نمی بینی
به دلهای اسیر عاشقی سوگند , دلتنگم

به سویت میکنم آغوش خود را باز , غمگینم
نگاهم خیسِ باران و دلم در بند , دلتنگم


برای با تو بودن یک نفس کافیست باور کن
بگو این تک نفس را میفروشی چند ؟ دلتنگم

مهین خادمی

من در تب و تاب تو ام

من در تب و تاب تو ام
و همه شهر در تب و تاب شب عیدن
تو کجایی
به خیالم که بهار می آید
و تو می آیی
من همان برف و سرمای زمستان
را ترجیع میدهم به این بهار
گر تو نیایی
من لحضه به لحضه در اندیشه دیدار تو هستم
تو کجایی
در مرامت این نبود نکنی یاد.....مرا
آمدنت پیش کش گل پسرم
نکند فراموش کردی تو....مرا
من نشستم دمه بازار و نگاهم
به ماهی های قرمز عید است
تو کجایی
شده حسرت روی دلم
بهار باشد ..... تو باشی ......و ماهی قرمز عید


رضا دهقانی تنها