ای رب هر جمال دل از تو جان گیرد

ای رب هر جمال دل از تو جان گیرد
هر ذره در زمین، از تو نشان گیرد
در خلوت شب نوا به لب دارم
دل با نوای تو، آرام جان گیرد
هر لحظه باتو چون شب امان است
با یاد روی تو، صبحی عیان گیرد
گرچه گنه‌کاریم، امید داریم باز
کرم تو بنده را، در آسمان گیرد
دستم به کرمت ودل پر ز مهر توست
این دل به عشق تو، بال و پران گیرد
ای نور هر نگاه، ای یار بی‌همتا
دل بی‌تو بی‌نوا، لطفی رسان گیرد
رحمی به عاشقی کن غرق دورانیم
بی‌لطف تو دل‌ راه از جان گیرد
هرکس که نام تو، بر لب فکند جان ماند
این شادی از دلت، صدها نشان گیرد
ما بنده‌ایم و بس، تو پادشاهیِ عشق

فرمان توست که، عالم زبان گیرد

عطیه چک نژادیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد