ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وسوسه دزدکی از درز در
سیر فقط بنگرمت یک نظر
دلهره لحظه دلخواه وصل
فرصت دیدن ندهد چشم تر
بس که به دل دلهره افتاده است
در سرم افتاد خیالی دگر
صبح که از خانه به در می شوی
بِ ه که نشینم به رهت در گذر
تا که به هنگام گذر از گذر
دیده به دیدار تو یابد ظفر
باز درونم پُرِ تشویش شد
دیده انظار شود درد سر
حجب و حیا باعث آن میشود
در سر آن کوچه ببندم بَصَر
صبر کنم بر سر آن کوچه من
کوچه چو شد بر قدمت مفتخر
گویمت ای جان تو دراین تن بمان
تا همه اوقات بگردد شکر
گاه بگیر از من در بند خود
از کرمت ای همه اکرم خبر
قصه ی من این که فنا در تو ام
نیم نگاهی کُنَدَش مختصر
احمد صحرایی