ای شاخسار خوبی

ای شاخسار خوبی
ای قله دست یافتنی
ای ابر باران زا
ای برکه جاری
ای درخت همیشه سبز
پاییز است
به تو نزدیکم
نزدیک‌تر از همیشه


مهرداد درگاهی

زیبای پر احساس کنار تو

زیبای پر احساس
کنار تو
ساحل امن و آرام
ای دامنت پر یاس
کنار تو
لحظه شور و فریاد
ای تو برای من خاص
کنار تو
تابش نور لای ابرها
ای عشق تو بی‌همتا
کنار تو
حوض بلور از آب
ای رمز و راز هستی
کنار تو
گلهای سرخ و شاداب


مهرداد درگاهی

افق جایی است

افق جایی است
که تو آغاز می‌شوی
دریا جایی است
که تو درآن حل شده‌ای
آسمان جایی است
که تو مرا به پرواز درمی‌آوری
و عشق آنجاست
که زمان را ثابت نگاه داشته‌ای

مهرداد درگاهی

از فراوانی عشقت لاله رویید

از فراوانی عشقت
لاله رویید
دست سبزه
بر دامن دشت
گشت بسی
ابر بارید
از فراوانی عشقت
بلبل نغمه‌سرا
رقص پروانه

به روی گل سرخ
را به تماشا بنشست
و تمنای نگاهم
به نگاهت بنشست
از فراوانی عشقت
انگار همه جا پاییز است
رنگ زرد و طلایی
قرمز و نارنجی
خش‌خشی می‌کند
آن برگ
با هوسبازی
نم‌نم باران
از فراوانی عشقت
لبریز شد آن
جام وجودم
و مرا مست و غزل‌خوان
افتان و خیزان
به سحرگاه نگاهت برساند
از فراوانی عشقت دگرم
هیچ نماند
هیچ نماند


مهرداد درگاهی

شب است و سکوت

شب است و سکوت
که گویند
سرشار از ناگفته هاست
خواب است و هنگام رویا
که گویند
پُر است از معشوق
در سکوتم
همه را با تو گفتم
که معشوقم
از روز ازل
تا به ابد
تو بودی


مهرداد درگاهی

به آسمان نگاه می‌کنم

به آسمان
نگاه می‌کنم
پرواز پرنده
دیدنی است
به دریا خیره می‌شوم
رقص ماهی در آب
دیدنی است
به گل‌ها می نگرم
طنازی پروانه به روی گل‌ها
چشم را رج می‌زند
و به تو می‌نگرم
پرواز نگاهت
طنازی لب‌هایت
رقص دست‌هایت
بند بند دلم را
رج می‌زند


مهرداد درگاهی

قلبم را پر از ترانه کن

قلبم را
پر از ترانه کن
تا همیشه
برایت بخوانم
کنج دلم را
جایگاه خود کن
تا همیشه
برایت بمانم
دستانم را بگیر
ببر مرا
به هر جا که تو خواهی
در چشمانم نگاه کن
مرغ خیال را
پرواز بده
تا روزهای
روشن و طلایی

مهرداد درگاهی

دوستت دارم

دوستت دارم
نه از آنگونه
که بلبلی
شاخه گلی
یا که
پروانه‌ای
رقص کنان
دور شعله‌ای
دوستت دارم
آنگونه که
خاک خشکیده
قطره آب را
آنگاه که
لاله صحرایی
از دل خاک
بیرون می‌زند
آن خاک
من بودم
قطره باران
تو بودی
و آن
لاله صحرایی
عشق ما
پس از گذشت
سال‌ها

مهرداد درگاهی

کاش تو اینجا بودی

کاش تو اینجا بودی
تا با تو از
مهر و ماه
می‌گفتم
کاش تو اینجا بودی
تا با تو
سبزه را
سبز می‌کردیم
گل‌های باغچه را
آب می‌دادیم
رقص پروانه را
روی گل سرخ
به تماشا می‌نشستیم
کاش تو اینجا بودی
تا دست در دست هم
زیر باران
بوی نمناک خاک را
فرو می‌بردیم
و رقص قطره‌ها
روی گلبرگ‌های تشنه را
جشن می‌گرفتیم
کاش تو اینجا بودی
تا بی‌خیال نبض زمان
کوچ پرنده‎ها را
نظاره می‌کردیم
کاش تو اینجا بودی


مهرداد درگاهی

تو ماهی و من خورشید

تو ماهی و
من خورشید
به من نگاه کن
آنگونه که
ماه
روشن شود
از خورشید
تو راهی و
من عابر
با من
همراه شو
تا سرمنزل مقصود


مهرداد درگاهی