نگرانم مباش

نگرانم مباش
من از ...
بیرا ه ای دور
دوباره باز
خواهم رسید


احمدمحسنی اصل

گلدون توی خونه گل کرده باز دوباره

گلدون توی خونه گل کرده باز دوباره
بیا ببین عزیزم چه رنگ شادی داره

دوتا پرستوی ما غمین و زار و خسته
منتظر تو هستند میگن بیا بهاره

فروغ قاسمی

به قهوه عادتم دادی وُ رفتی

به قهوه عادتم دادی وُ رفتی
جهانم تلخ شد
عجب تقدیر بی رحمی
تمام عمر
در سرگیجه‌هایِ
تلخِ این عادت گرفتارم


مهدی بابایی راد

تا به کی گویی ز مال و مکنت و جاهت سخن

تا به کی گویی ز مال و مکنت و جاهت سخن
همچو عیسی چون سر سوزن بود دنیای من

من همان پروانه‌ام با شمع رویت جان دهم
می‌شود دنیای من با یاد تو دشت و دمن


فروغ قاسمی

من هم مثل تو بی کَسَم نازنین

من هم مثل تو بی کَسَم نازنین
شبام و تو تنهایی سر می کنم
به هر شونه ای رو زدم سُست بود
خودم گریه هامو بغل میکنم
نکن اعتنایی به این آدما
فقط سَقفِ چشماتو تَر می کنی
دلت رو نده پای ِ قلبی که نیست
از این اعتمادت ضرر می کنی
از عشق و وفا گفتن عادت شده
کسی و تو قلب خودت جا نَدِه
به دستِ همونی که جونت شده
رَکَب می خوری و همینش بده...


فرزانه فرحزاد

بگو دوسِت دارم

بگو دوسِت دارم
تا قلبم از مهربونیت بسوزه
بگو دوسِت دارم
تا چشمات بَند دلمُ پاره کنه
بگو دوسِت دارم
تا از چشمات مثل برگای پاییز
غزل غزل شعر و ترانه بباره
بگو دوسِت دارم
تا در دل مُردابی م
پُر از گُلای نیلوفر شِه


دکتر محمد کیا

بهار خوشی‌ها، عید طبیعت است

بهار خوشی‌ها، عید طبیعت است
همه با شوق و شور، در دشت و صحرا، بی‌هیچ قید و بند

درختان سبزند و گل‌ها در خنده
پایه‌گذاران شادی، روزهای نوین و فرشتگان

دریاچه‌ها و رودها، هم آواز می‌کنند
نسیم ملایم، همچو بوسه‌ای از زندگی در راه است

چشم‌اندازها رنگین، پر از عشق و امید
پاشویه‌های نور، روشن و تابناک، بر دل‌های شاد

کوچه‌ها پر از خنده و شادی‌های جوان
دستان در هم، در حلقه‌ای از دوستی و پیوند

کودکان با رنگ و بازی، شاداب و غرق رویا
فصل نو در راه است، خنده‌های دلی و پر باران

بیایید در این روز، دل‌ها را به هم نزدیک کنیم
که عید طبیعت، عید زندگی و عشق بی‌پایان است

سمیه بنائیان دستجردی

تو از آبیِ چشمانت،

تو از آبیِ چشمانت،
به این دریاچه ها دادی
به لطف رنگ آرامَش
هزاران کشته ها دادی
زدم دل را به دریایت،
که در وسعت رها باشم
شدم درگیر امواجت
مرا هم به فنا دادی...

فرزانه فرحزاد