ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
درد می کند
نفس های بی تو،
تزریق می کنم
سکوت را
بر چشم براهی ثانیه هایم،
پشت پلک گم در غبارم
محو می کند اشک را
خیال وخاطره ی نگاهت،
به استخوان رسیده
زخم کهنه شده
دلتنگی هایت،
درد می کند
نفس های بی تو،...
اعظم حسنی
عاشق شدنم حادثهای آنی بود
آباد شدن در دل ویرانی بود
از مهر، زمین روشن و مانا گشته
بیعشق، جهان فانی و ظلمانی بود
علی صحرایی
نسیم مهـــر آمـد مهـــر آغاز دوباره شد درهر مدرسه باز
بهاری شدکلاس، درس خرم معلـم باغبــان با مهـر همـدم
به صف گلهای خوشبوی معطر زمین مدرسه سبزاست سراسر
چقدرخوشبوشده بعد از زمانی کلاس و مــدرسه بــا شادمانی
کلاس ومدرسه شاداب ودلکش زعطردانش است زیبا ومهوش
یقین، امیـد راه ایــــن گلستان شودازپرتوش گل خاک ایران
ز مهر دانش آمــوزان پــر کار فروزان راه مهرازفکروکردار
تلاش است کوکندگل باطراوت طراوت بخش مـا مهـر ولایت
به کو وکوچــــه و شهر خیابان همه سرزندگی شاد ندعزیزان
اگرچه برگ ریزان است وپاییز کلاس ودرس گشته مهر لبریز
مقدم دوست دارد مهــــر یاران که همراهی کندمهرهردبستان
منصور مقدم
دارم برای چشم هایم می کنم دعا
گاهی نگاهی آشنا رامی کنم صدا
لبخندمیزنم چقدرحال من خوش است
اینجا چه دلکش است عزیزم توهم بیا
هی بی خیال حاصل ومحصول سالها
اکنون که هست فرصت زیباتری بجا
درپیچ وخم های تمام جاده میشود
یک استراحت قشنگی داشت باصفا
بهداد ذاکریان
برای دوست داشتنت
یک من
کافی نیست
کاش
مانند گندم
هزاران من
از من زاده شوند
تا دوست داشتنت را
با هزار زبان
فریاد بزنند
فرشته سنگیان
امروز
نان
در نقش اشکبوس وُ نان آور رستمیست
که از پسِ هفت خان باید برآید
وُ از هول وُ هراس
حتی به تیغ بسپارد سهرابش ،
چنانکه شاهنامه ای دیگر
رنجِ شه هانِ گدا گشته را
باید نقش بِکَشَد بر این بوم
علیزمان خانمحمدی
پسته نگو پسته ی دامغانیم
پنبه ی گرگانُ و گلستانیم
گر که عقیقم چو عقیق یمن
لعل اگر لعل بدخشانیم
سیب نگو سیب لواسانیم
تحفه نگو تحفه ی لبنانیم
با نمک انگار که سمنانیم
منبع لیمونم و عمانیم
ضعف نداریم، به جز ضعفران
گفته طبیبم که خراسانیم
زیره اگر، زیره ی کرمانیم
ترمه ی کاشان و سپاهانیم
پشمک یزدیَمُ و سوهان قم
مسقطی لاری سلطانیم
مُهر ولایت سر پیشانیم
فخر بود مثل مسلمانیم
ساده بگم دختر سنگانیم
ساده دل و صادق و سامانیم
سرد مزاجم اگر عیبم مکن
چون شب یلدای زمستانیم
شهاب سنگانی