ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
تو عجب تنگهی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشتهی عاشق نکند از تو عبور
#هوشنگ_ابتهاج#
خوشتر از نقش توام
نیست در آیینه چشم
چشم بد دور،
زهی نقش و زهی نقش پسند
#هوشنگ_ابتهاج
در بگشایید
شمع بیاورید
عود بسوزید
پرده به یک سو زنید از رخ مهتاب
شاید
این از غبار راه رسیده
آن سفری همنشین گم شده باشد
هوشنگ ابتهاج
گاهی
دوست داشتن آدم ها
درد دارد
دردش این است
که کسی
حرف دلت را نمی فهمد...!
ـــــــــــــــــــــ
یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس
خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود
ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
ای آیت امید به فریاد من برس
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس آید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است
سهل است سایه گر برود سر در این هوس
هوشنگ ابتهاج