بهار که رسید

بهار که رسید
به نسیم می سپارم
از دلتنگیهایم
برایت خبر آورد
و آرام در گوشت زمزمه کند
که جایی, کسی
به انتظارت
بهار را کنار گذاشته
و در زمستان اندوه
گرفتار غم نبودنت
یخ زده است
برایت آرام بگوید
که بهارش
به بودن توست و با دستان گرم تو
یخ دلتنگیهایش
آب می شود
در موهایت بوزد
و بوی خوشش را برایم
ارمغان آورد
به او خواهم گفت
که از من به تو بسیار بگوید
ار حرفهای نگفته
و بر دل مانده ام
از آغوش یخ زده ام
که به انتظارت
سرد و بی روح شده
و چشمانم
که هر روز به امید دیدنت
به راه خیره است


مریم ابراهیمی

من در تب و تاب تو ام

من در تب و تاب تو ام
و همه شهر در تب و تاب شب عیدن
تو کجایی
به خیالم که بهار می آید
و تو می آیی
من همان برف و سرمای زمستان
را ترجیع میدهم به این بهار
گر تو نیایی
من لحضه به لحضه در اندیشه دیدار تو هستم
تو کجایی
در مرامت این نبود نکنی یاد.....مرا
آمدنت پیش کش گل پسرم
نکند فراموش کردی تو....مرا
من نشستم دمه بازار و نگاهم
به ماهی های قرمز عید است
تو کجایی
شده حسرت روی دلم
بهار باشد ..... تو باشی ......و ماهی قرمز عید


رضا دهقانی تنها