-
خیالم را که میهمان باشی..
دوشنبه 22 دی 1393 15:16
خیالم را که میهمان باشی ، زنبق های شعر از کویر واژگانم می شکفد . به اِعجازی شاعر عشق تو می گردم . و در عروجی نورانی ؛ یاد تو ؛ در صندوقچه ی سربه مُهر قلبم ، فرود می آید ... مگو بازی با کلمات است ! این احساس است که به مصاف آمده است . قهرت را غلاف کن ... { زهره طغیانی }
-
باران صبح نم نم می بارد..
جمعه 19 دی 1393 21:09
باران صبح نم نم می بارد و تو را به یاد می آورد که نم نم باریدی و ویران کردی خانه کهنه را !! شمس لنگرودی
-
یک با یک برابر نیست
دوشنبه 15 دی 1393 20:49
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود نان و مال مفتخواران از کجا آماده می گردید؟ یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟ یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟ یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟ یک اگر با یک برابر بودپس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟ معلم ناله آسا گفت: بچه ها در جزوه های خویش بنویسید: که «یک...
-
خیابان شعر بلندی ست..
جمعه 12 دی 1393 20:29
خیابان شعر بلندی ست وقتی من با قدم های تو قدم می زنم.. "مهدیه لطیفی"
-
آغاز کن مرا..
چهارشنبه 10 دی 1393 15:28
زیبا تمام حرف دلم اینست من عشق را با نام تو آغاز کردهام در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا … محمدرضا عبدالملکیان
-
خاطراتم بر باد رفته..
شنبه 6 دی 1393 20:42
میز هـا با من قهرند و صنــدلی ها از من می گریزند ! خاطراتم بر باد رفتـه و به فراموشی دچار شـده ام ! صنـدلی مجــاور که روزی بر آن نشستـه بودی مرا کنـار می زند از صنــدلی ام نشـانی تو را می خواهـد نزار قبانی
-
خودم را جایی جا گذاشته ام..
دوشنبه 1 دی 1393 21:21
خودم را جایی جا گذاشته ام شاید کنار تو در باغ های سیب شاید بالای تپه ها و یا شاید در جاده ای که جنگل را دور می زد و به د ریا می رسید روبروی آینه ایستاده ام اما از چهره ام خبری نیست! "رسول یونان"
-
رهاشدن..
جمعه 28 آذر 1393 15:44
همگان به جست و جوی خانه می گردند من کوچه ی خلوتی را می خواهم بی انتها برای رفتن بی واژه برای سرودن و آسمانی برای پرواز کردن عاشقانه اوج گرفتن رها شدن "سید علی صالحی"
-
و من شاعر شدم..
چهارشنبه 26 آذر 1393 14:45
بچه که بودم، تو برای من بادکنک بودی و بعد گل سرخی زیبا در گلدان خانه. سرانجام تو کلمه و من شاعر شدم. می دانم، فردا تو قطاری مهربان خواهی شد و مرا از اینجا خواهی برد. ( رسول یونان )
-
غیر از تو..
شنبه 22 آذر 1393 20:42
گاهی میان مردُم در ازدحام شهر غیر از " تو " هرچه هست فراموش می کُنم فریدون مشیری
-
تو می روی..
دوشنبه 17 آذر 1393 15:27
تو میروی اینبار دیگر نه باد میآید نه باران میآید و نه پاییز سراسیمه از راه میرسد ! اینبار فقط گریه میآید ! نسترن وثوقی
-
تو می روی..
جمعه 14 آذر 1393 20:37
تو می روی .... اما.. پیش من،همیشه یک روز مانده به آمدنت.. "امید دیوسالار"
-
ما سلام هایی به هم بدهکاریم..
پنجشنبه 13 آذر 1393 10:11
ما سـلام هایی به هم بدهـکاریم که ادامه ی هـر کـدامشـان می توانسـت رُمـانـی شـود یا دیـوانـی ... و بعیــد اسـت سـلام هایی که ما از خیـرشـان گذشتیم از ما بگـذرند ! لااقـل رد که می شـوی بی هــوا بگـو: دوستــت داشتـم ! و تا برگشتــم لا به لای جمعیـت گُــم شـده باش ! "مهدیه لطیفی"
-
من از صدای گریه تو..
یکشنبه 9 آذر 1393 20:39
من از صدای گریهء تو به غربت بارون رسیدم تو چشات باغ بارون زده دیدم چشم تو همرنگ یه باغه تو غربت غروب پاییز مثل من ، از یه درد کهنه لبریز با تو بوی کاهگل و خاک عطر کوچه باغ نمناک زنده می شه با تو بوی خاک و بارون عطر لاله و گلابدون زنده می شه تو مثل شهر کوچک من هنوز برام خاطره سازی هنوزم قبلهء معصوم نمازی تو مثل یاد...
-
تکیه کن..نترس..
چهارشنبه 5 آذر 1393 15:10
شانه های من برای توست تکیه کن. . نترس.. تکیه کن.. لحظه های من پراز هوای توست.. بر دلم ببار.. چون بهار با هزار ویک جوانه تازه میشوم بر قرار این مدار تاروپود لحظه های من پرازصدای توست شور من شوق شانه های من برای توست تکیه نکن نترس تکیه کن "محمدرضا عبدالملکیان"
-
هرجا که هستی..
دوشنبه 3 آذر 1393 15:48
هرجا که هستی.. هرکجا که خودت را یافتی... از هرآنچه داری لذت ببر.. به تمامی لذت ببر... هرجا که هستی واز هرچه که در دسترس است.. احساس سپاس ونیایش داشته باش "دالایی لاما"
-
دلم تنگ است..
یکشنبه 25 آبان 1393 20:49
دلم تنگ است مثل لباس سال های دبستانم مثل سالهای ماموریت های طولانی پدر که نمی فهیدم.. وقتی می گویند کسی دور ست.. یعنی چقدر دور ست.. "لیلا کرد بچه"
-
جاده ها..
پنجشنبه 22 آبان 1393 09:44
جادهها جایی اگر برای رفتن داشتند غربت با پوشیدن کفشهایت آغاز نمیشد "لیلا کردبچه"
-
دست شسته ام از تو
دوشنبه 19 آبان 1393 20:50
دست شسته ام از تو. بین من و تو... هر آنچه بود تیمور بود یک پایش می لنگید... "نسیم جعفری"
-
عشق
جمعه 16 آبان 1393 15:29
عشق تنها جاده ایست که تماشاگر تصادف تلخ وشیرین مسافرانش است.. "م.صلح دوست"
-
جوانی یعنی چه؟
سهشنبه 13 آبان 1393 15:16
من اصلا نفهمیدم جوانی یعنی چه؟ من یک راست از بچگی به سن کهولت رسیدم … ژان پل سارتر .. دست های آلوده