-
اما پرنده بسته اگر باشد
شنبه 9 خرداد 1394 09:16
آری اگر در ، باز بود و باز، پرنده پس در، پرنده است. و همچنین اگر در ، بسته بود و بسته، پرنده پس باز در پرنده است. اما دری که باز نباشد دیگر نه در، که دیوار ... اما پرنده بسته اگر باشد دیگر پرنده نیست، که مردار ... "قیصرامین پور"
-
ما کوچک شده ایم!!
جمعه 8 خرداد 1394 10:10
دور دنیا که چرخیده باشی باز هم دور خودت چرخیدهای راه دوری نخواهی رفت حتی در خوابهای آب رفتهات که تیکتاک بیداری مدام تهدیدشان میکند . میگویند دنیا کوچک شده است و استوا در آیندهای نزدیک همسایهی خونگرم قطب خواهدشد . نه همسفرِ خوشباور ! دنیا هرگز کوچک نمیشود ما کوچک شدهایم . آنقدر کوچک ، که دیگر هیچ...
-
تنهایی ات بزرگ شده است مرد..
پنجشنبه 7 خرداد 1394 15:47
از برکه به دریا بزن ! تنهایی اَت بزرگ شده است مرد . "رضاکاظمی"
-
شبیه من؟
پنجشنبه 7 خرداد 1394 09:42
من خستهام، تو خستهای آیا شبیه من ؟ یک شاعر شکستهی تنها شبیه من حتی خودم شنیدهام از این کلاغها در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من امروز دل نبند به مردم که میشود اینگونه روزگار تو فردا، شبیه من ای همقفس بخوان که ز سوز تو روشن است خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من از لحن شعرهای تو معلوم میشود مانند مردم است دلت یا...
-
مایل ام به تو
چهارشنبه 6 خرداد 1394 15:36
مثل درختی که توی باد تکیه میزند به درختی مایل ام به تو آرزو دهقانی
-
اما باور نکن شباهتمان را به سنگ
چهارشنبه 6 خرداد 1394 09:43
ما به برف فکر میکردیم و رودخانه سنگ های مان را میبلعید اما توی موسیقی را شعلهی ایستاده میدید شعلهای که در آن صدای هم را نشنویم دندانی که زیانمان را میجوید رفته بودیم توی هراسیدن از دستها در ستودنی آرام جمع شویم با بعد از ظهرِ متلاشی اما باور نکن شباهتمان را به سنگ مثل سنگ دربِ رودخانهام را بزن میدانی؟...
-
دوست داشتن بلدم
چهارشنبه 6 خرداد 1394 09:35
شمردن بلد نیستم دوست داشتن بلدم گاهی شده یکی را دو بار دوست داشته باشم دو نفر را یکجا ! چهکار میشود کرد دوست داشتن بلدم شمردن بلد نیستم آیدین روشن"
-
درهایی هستند که می خواهند..
سهشنبه 5 خرداد 1394 15:44
درهایی هست که میخواهند از لولاهایشان فرار کنند و با بهترین ابرها بپرند. پنجرههایی هست که میخواهند از قاب هایشان رها شوند و در علفزارهای بک کانتری با آهوان بدوند. دیوارهایی هست که میخواهند در گرگ و میش با کوهها بگردند. خانه هایی هست که میخواهند اثاثیهشان را در گلها و درختها خلاصه کنند. سقفهایی هست که...
-
میتوانی از دوست داشتنم برگردی؟!
سهشنبه 5 خرداد 1394 09:27
میتوانی از دوست داشتنم برگردی؟! دوست داشتن که خیابان نیست تاکسی بگیری بنشینی پیشانیت را به شیشه بچسبانی آه بکشی وبرگردی به پیش از آن نه نمی شود با دوست داشتنم کنار بیا مثل پیرمردها که با لرزش دست هایشان . "رویا شاه حسین زاده"
-
دوستت دارم
سهشنبه 5 خرداد 1394 09:18
گاهی به جای دوستت دارم میپرسد: احوالت چطور است؟ من نیز میگویم: خوبم، خدا را شکر ! "سیدعلی میرافضلی"
-
شاعر
دوشنبه 4 خرداد 1394 15:07
با رفتن تو به زندگی کردم پشت من ماندم و حلقهی طنابی در مشت بگذار که فردا برسد میشنوی دیروز غروب ، شاعری خود را کشت "بیژن ارژن"
-
تو نمی فهمی ..
دوشنبه 4 خرداد 1394 08:47
تو نمیفهمی ، من حالم خوب میشود وقتی با یک شاخه نیلوفر هر روز برای ندیدنت کنار اسکله میروم .. تو نمیفهمی ، من حالم خوب میشود وقتی با یک شاخه نیلوفر هر روز نمیبینمت ... تو از کجا بفهمی هر روز با یک شاخه نیلوفر غرق میشوم ؟! " کامران رسول زاده"
-
دستم را داغ می گذارم
دوشنبه 4 خرداد 1394 08:43
دستم را داغ می گذارم که نبینمت دیگر ، تو اما هرشب داغم را تازه می کنی ... " کامران رسول زاده"
-
گل یخ
یکشنبه 3 خرداد 1394 15:59
با شاخه ی گل یخ از مرز این زمستان خواهم گذشت جایی کنا آتش گمنامی آن وام کهنه را به تو پس می دهم تا همسفر شوی با عابران شیفته ی گم شدن شاید حقیقتی یافتی همرنگ آسمان دیار من "محمد علی سپانلو"
-
تنهایی!
یکشنبه 3 خرداد 1394 15:21
هر روز مرا گریستی تنهایی با خاطرههام زیستی تنهایی شش دانگ تو را سند به نامم زدهاند ارث پدرم که نیستی تنهایی ! "جلیل صفربیگی"
-
اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی..
یکشنبه 3 خرداد 1394 10:30
اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم زخمها زیبایند و زیباتر آنکه تیغ را هم تو فرود آورده باشی تیغت سِحر است و نوازشت معجزه و لبخند ت تنظیفی از فوارهی نور و تیمار داریات کرشمهای میان زخم و مرهم عشق و زخم از یک تبارند اگر خویشاوندیم یا نه من سراپا همه زخمم تو سراپا همه انگشت...
-
دلم از مهر تو آکنده هنوز
شنبه 2 خرداد 1394 15:49
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز دفتر عمر مرا دست ایام ورقها زده است زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست در خیالم اما همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز در قمار غم عشق دل من بردی و با دست تهی منم آن عاشق بازنده هنوز آتش عشق پس از مرگ...
-
حق انتخاب
شنبه 2 خرداد 1394 08:55
وقت افتادن اگر حق انتخاب با من بود از بلندای برج شاید هم کمی بالاتر کنار ابرها انتخابم بود، نه از چشم سیاه تو .. "بهمن فاطمی"
-
عاشقان گیاهانند..
جمعه 1 خرداد 1394 15:25
عاشقان گیاهانند که ریشههایشان فرو رفته است در کف دست من در استخوان کتف تو در جمجمهى شکستهى من و این خاطرات من و توست که توت مىشود یک روز انار مىشود گاهى که دیروز انگور شده بود که فردا زیتون و تلخ "بیژن نجدی"
-
هر از چندی نوشتن را رها میکنم
جمعه 1 خرداد 1394 09:35
هر از چندی نوشتن را رها میکنم به انگشتانم خیره میشوم میگفتی زنان زیبا آزارت میدهند و هر انگشت من زنی زیباست که آرامت میکند به هر انگشتم که نگاه میکنم یاد زنی زیبا میافتم که از دستش گریزی نداری میخندم و نوشتن داستان تو را از سر میگیرم سارامحمدی اردهالی"
-
تو اگر بخواهی..
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 09:28
تو اگر بخواهی زندگی آغوشِ دوست داشتنی خواهد شد تو اگر بخواهی دست میکشم از مرگ و هرآنچه را که برایم مانده است در آغوش میکشم به اندازهی چهارده ساعت پرواز به اندازهی همهی روزهای طولانیِ اینجا دلم به اندازهی تمام حسرت هام تنگت است به عکسهای دو نفرهمان نگاه میکنم حالا دلم برای خودم تنگ میشود روزهایی که بیشتر...
-
عشق
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 14:47
گاهی وقتا که نیشِتو وا میکنی و منو میخندونی با خودم فکر میکنم : حالاس که میتونم بمیرم بعد دیگه عاقبتبخیر میشم . وقتی پیر بشی و به من فکر کنی منو مث همین امروز میبینی اونوقت تو عشقکی داری که هنوز جوونه ! "برتولت برشت"
-
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
سهشنبه 29 اردیبهشت 1394 15:03
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او سر فرود آری و مایل به اقامت باشی دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند مگر ای وعده ، به دیدار قیامت باشی شبنم آویخت به گلبرگ که ای دامن چاک سردت گر همه با اشک...
-
دنیادارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود..
سهشنبه 29 اردیبهشت 1394 08:41
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود و مردم نمیدانند چگونه میشود بیهیچ واژهای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت ! "لیلاکردبچه"
-
یعنی نمی خواهی ام!!!
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 22:02
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست ؛ یا نمیخواهی ام، یا ... یاابوالفضل ! یعنی نمیخواهیام ؟! "بهرنگ قاسمی"
-
راهی بیراه
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 15:39
همیشه راهی باز پیدا میشود همینکه خیال میکنی رسیدهای به قرار راهی بیراه مثلِ سگی وفادار پوزهاش را باز پیشِ پایت میگذارد تا دوباره دور شوی دور از قراری که خیال میکردی "شهاب مقربین"
-
گم شده ای..
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 08:55
گم شده ای راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه که پیدا شوی شاید .. نگرانی ام از نیمه شب است و سرما و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده باشند ! پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا نکن بگذار پا نخورده بماند این برف و به راه های بهتری فکر کن مثلا همین جا توی آغوش من هم می شود گم شوی راس هر ساعتی که دلت خواست که پیدا شوی شاید .....
-
قوی نیستم اگر شعری می نویسم..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 15:18
قوی نیستم اگر شعری مینویسم باد قوی نیست اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد . غروب ساعت غمگینی است نمیتواند حتی گلدانی را بیندازد و غم کمی جابهجا شود. در خانه نشستهام زانوهایم را در آغوش گرفتهام تا تنهاییام کمتر شود تنهاییام کمد پر از لباس اتاقی که درش قفل نمیشود تنهاییام حلزونی است که خانهاش را با سنگ...
-
گنجشک های کوچکی که روی لب هایم جاگذاشتی..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 15:13
از پشت آیفون گنجشکهای کوچکی که روی لب هایم جا گذاشتی تخم گذاشتند جوجههای کوچکم حالا بزرگ شدند و رد تو را میگیرند "بهاره رضایی"
-
بوی صبح می دهی..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 09:11
بوی صبح میدهی ، و گنجشکها در خنده هایت پرواز میکنند .. حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی ، که هر صبح بدرقهات میکنند ... حسودیام میشود به شعرها و ترانههایی که میخوانی خوشا به حال کلماتی ، که در ذهن تو زیست میکنند ! دلم میخواهد یکبار دیگر شعر را خیابان را تمام شهر را ، با کودک مهربان دستهایت از اول...