ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
فدای تو
دو چشم من
که چشمهای تو را خواب دیدهاند.
ببینمت!
تو کجایی که چهرهات باغیست،
که از هزار پنجره نور میوزد هر صبح؟
رضا_براهنی
آن کیمیا که میطلبی یار یکدل است
دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست!.
پروین_اعتصامی
به جهان خواهم نگریست
به خاطر تو
از درختان میوه خواهم چید
به خاطر تو
راه خواهم رفت
و به خاطر تو
با مردمان سخن خواهم گفت
به خاطر تو
خودم را، دوست خواهم داشت.
بیژن_جلالی
فراموشت کردم؛ خوابیدم.
با یادت بیدار شدم،
انگار در خواب هم تو را دوست میداشتم.
جمال_ثریا
و اگر شعر و موسیقی نبود
درد ها چه راحت به استخوانمان میرسیدند
منیره_حسینی
گاهی خوابت را میبینم
بی صدا
بی تصویر
مثلِ ماهی در آبهای تاریک
که لب میزند و معلوم نیست
حبابها کلمهاند
یا بوسههایی از دلتنگی...
توماس_ترانسترومر
سنگی بزن به ظلمت،
ای صبح روشن من!
ای رو به سوی خورشید،
چشم تو روزن من
با من بمان که بی تو
هستی به جز تهی نیست
ای با تــو ماندن من،
توجیه بودن من
حسین_منزوی
از اینجا میگذری
از میانِ این کلمهها:
چند خط مینویسم
بقیهاش را
گریه میکنم
تمام کلمات را به بوی خود آغشته میکنی
کلمهبهکلمه مینویسم و تو
چند کلمه جلوتری
چند کلمه به من چسبیده
چند کلمهی دلتنگ
شهرام_شیدایی
آسمان بغض آلود
ابرها بیقرار
پا ها لرزان
عابران
حیران وسردر گم
دشت ها منتظر
باران
باران در انتظار
تراکم ابر ها
اما مشام غم زده زمین
در انتظار
بوی خوش روییدن
و زایش دانه ها
وعطر گل وریاحین
در باغچه
آن سان که
طعم خوش
شکوفه
دهان بهار را
شیرین خواهد کرد
تا طعم زندگی
را در کام
عابران شیرین کند
واز تلخی نگاهشان بکاهد
وبذر اندیشه
و
واژه های زندگی
را در پندارشان زنده کند
وزندگی زندگی شود
در بهار زندگی
بهرام معینی
سوگند به عشق و آنکه بر دارم کرد
خود بود طبیب اگر چه بیمارم کرد
مجنون شدم و شیفته ی قامت او
دلدار من آن بود که دلدارم کرد
محمود رضا کاظمی