| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
نفس نمانده که از دل برآورم آهی
به نای نغمه بریزم سرود گه گاهی
به پنجه های سکوتم سپردی و گفتی
تو از نهایت دنیا مگر چه میخواهی!
تو چلچراغ امیدی مگر نمی دانی!
در انحنای شب بی ستاره ام ماهی
از آنزمان که تو رفتی همیشه بی تابم
چه روزگار غریبی چه عمر کوتاهی
نشان شهر مرا جز تو کس نمی داند
چه می شود که بیایی به رسم همراهی
علی معصومی
زیبای من
تو آنقدر دور ایستاده ای
که دیگر زیبای من نیستی
در شعر دیگری شاید
با نام مستعار
ببوسمت ...
((مصطفا غضنفری))
" فصل مشترک "
فصل مشترک دستهایمان
زیباترین تصویرىست
که از هندسهى وجودت
به یاد میآورم
((نیسانه قادرى))
کنارم می گذاری
مثل لیوان آبی که نوشیدنش
عطشت را نمی فهمد
مثل خوابی که دیدنش
تعبیر ندارد
مثل تسبیحی که بی ذکر
بچرخد و بی ثواب
در بین انگشتان شست و سبابه ات فرود بیاید!
کنارم می گذاری
و من
بغضم را بین دو هجای بلند نام تو
پنهان می کنم.
((روشنک آرامش))
صبح زیبا گر به فال نیک میگیری خوش است
خوش که باشی..
عالمی هم شاد میگردد
خوش است
پیروز پورهادی
این همه دلتنگى براى تو نیست
براى جاى خالى دوستت دارم است
در کلمات من
((راضیه بهرامى خشنود))
صبح یکی از همین روزها
در آسمان نقطه ای می شوی
دور، دور، دور می شوی
و بعد ...
پرندگان سینه به سینه از تو می خوانند.
((حسن صلح جو))
غمی نشسته بر دل, زِ دستِ نا روایی
فرار از آن نه ممکن, به دامنِ رهایی
غمی فزون تر از کوه, و ابرهایِ انبوه
نمیرسد از این غم, صدایِ من به جایی
نفس پر از شکایت, دلم پر از روایت
به کوچه هایِ غربت, کجاست آشنایی؟
نه پایِ راه مانده, نه سویِ چشم و چاره
نه می رسد صدایم, به عرشِ کبریایی
دلم پر از سکوت ست, هوایِ گریه دارم
چه گریه اَم دَوا است, به دردِ بی دوایی
دلم گرفته ای یار, کجاست گوشِ بیدار
که بشنود فغان اَم, از اوجِ بی صدایی
سرم دگر ندارد, هوایِ عشق و پرواز
سکوتِ سرد کرده, به چونِ هر چرایی
کجاست آن نوشته, که بخت را رقم زد
چنین سیاه بنوشت, بدونِ هر خطایی
غمی نشسته بر دل, امان بریده از جان
کجاست دستِ یاری, که بر کشد رجائی؟
صدایِ حق نمانده, کسی نه حق پذیرست
پر از هوایِ خام است, جهانِ بی خدایی ( مقصود )
امیر ابراهیم مقصودی فرد

