برای تو اشک نریختم

برای تو اشک نریختم
حتی آه هم نکشیدم
من عاشق تو هستم
وهیچ پدیده ای نمی تواند تو را از من رها کند
زندگی
مرگ
زندان
و تمام جهان هم که بگویند تو نیستی
من شهادت می دهم که حضور داری
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر می کنم
منی که عاشق تو هستم


نزارقبانی
ترجمه : بابک شاکر

چشم هایت اذان الله اکبریست

چشم هایت
اذان الله اکبریست
که خرمای عشق را
بی وضو
افطار می کنم


لیلادهقان

من در تو تمام شدم

من در تو تمام شدم
اما افسوس این قصه افسانه بود

شاملو

غریب است سرگردانی در مه

غریب است سرگردانی در مه
آنجا که تنهاست هرسنگ و بوته ای
و هیچ درختی درخت دیگر را نمی بیند
همه تنهایند

پر از دوست بود دنیا برایم
آنوقت که زندگی ام نور بود
اینک که مه فرو می افتد
دیگر کسی قبل رویت نیست

راستی که هیچکس عاقل نمی شود
مگر اینکه تاریکی را بشناسد
که خاموش و گریز ناپذیر
از همه جدا می کند او را

غریب است در مه سرگردان شدن
زندگی تنها بودن است
هیچ کس چیز دیگری نمی شناسد
همه تنهایند

هرمان هسه
ترجمه : فرشته وزیری نسب

اما با این همه تقصیر من نبود

اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم


قیصر امین پور

تو ای عشق من

کلماتم را بر حریری
از گلبرگ های پاک و روشن احساس
می گذارم

تا برایت شعری بسرایم
و بنویسم
بر بال کبوتران مست
شاید کسى نداند در لحظه های
مستی و راستی
پیوسته نام ترا زمزمه مى کنم
و بی پروا
بر زبانم جارى مى شود

تو ای عشق من
تا مرز جنون دوستت دارم .

فاطمه دانشور

حاصل بوسه های تو

حاصل بوسه های تو
اکنون منم
شعری
که از شکوفه های بهاری سنگین است
و سر به سجده بر آب فرود آورده
دعا می خواند


شمس لنگرودی

من دیگر تفنگم را شسته و آویختم

من دیگر
تفنگم را شسته و آویختم
چشم هایت
شکارم کردند
ان دو گوزن سبز
آن ها زودتر از تمام شکارچیان شلیک می کنند
بعد از این
پای تمام اتش ها
قصه تو را خواهم گفت


رسول یونان