| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
صدای تو.........
از پوستم
صدای تو می تراود...
بر پاهای تو راه می روم
با چشم تو شعر می نویسم
من که ام
به جز تو.....
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود داده ای...
شمس_لنگرودی
از اهواز آغوشت
تا شیراز لبهایت
از تاکستان بوسه هایت
تا تبریز نگاهت
اینهمه راه می کشانیم که چه
دعوتم میکردی
به خزر چشمانت
که رویا میدیدمت
تمام ایران را
مهساپارسا
شعر
سر چشمه
چشمان توست
وقتی در رویا
به تو میاندیشم
عبدالعظیم_خویی
می دانی
تقصیر من نیست
اگر زیبایی چشم های تو
توی هیچ بوم نقاشی
جا نمی شود
آنقدر بی رحمانه زیبایی
که چشم دوربین ها را
ضعیف کرده ای
با این بلای سرخِ لبخند
که بر سر کلمه ها آوردی
حواس هیچ شاعری
به معشوق اش نمی ماند
نگرانم!
می دانم که آخرش
جایی در بیت های پایانی
نسل شعر های عاشقانه را
منقرض می کنی!
"میلاد کاشانی"
و بعد از من
تنها وارث میراث عاشقانه ام توئی
این پرنده های ابدی
که از کف دست خیال تو
دانه می چینند
و تو را در من
به اوج عشق پرواز می دهند
بعدِ من
جان تو وُ
جان رؤیاهای من
این پرندگانِ تنهایِ بی درخت
پرویز صادقی
برای بیان عشق
همواره نیازی به
واژه های عاشقانه نیست
بلکه زیر و بم و اشک و لبخند لازم است
کریستین بوبن
بوی پیراهنت را
نسیم آورد
تا دیگر بار
دلتنگی ام را آزار دهد
عبدالعظیم_خویی


