| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
اذان صداىِ قشنگِ توست
بخوان که اشهد انّ العشق
ولایتِ لبِ سرخِ تو
به عاشقی بکشد ما را…
نیوش و نوش یکی هستند
در اجتماع سخن پوشان
بیا و لب به لبم از بغض
بنوش وسعتِ دریا را
سید_حسین_متولیان
سوفی گفت:
«من همیشه پیش خودم فکر میکردم
اگر عشق بو داشته باشه،
حتماً بوی نون تازه میده...»
کاترین_راندل
اینکه باید
فراموشت میکردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضورِ روزگار منی
و من عجیب به آغوش تو
از آن سوی فاصلهها خو گرفتهام...
سید_محمد_مرکبیان
دیریست
که تحمل کردهایم،ولی
ظلم و خرابی
همچنان در این خانه است
هر چند که گویند
صبوری و سازش کاریست نکو
اما توقع نوازش از پتک
بسی ابلهانه است
حمیددلگرم
دیر کرده ای
شکوفه کوچک
دیر کرده ای.
نسیم
پیراهن خواهرانت را می نوازد
و من
سخت نگران تو هستم
چه کسی جای خالی یک شکوفه ی کوچک را
در میان بی شمار شکوفه حس خواهد کرد؟
چه کسی می تواند حزن درخت را درک کند
وقتی که دست می گذارد روی یک تکه از قلبش
و می گوید:
«او قرار بود در اینجا بشکفد،
درست همینجا»
: رویا شاه حسین زاده:
ماه پریده رنگ
چون قطره ی سرشک
به رخسار روزگار
آویخته ست از سر مژگان آسمان
تا ماند از شکست
نشانی به یادگار
پیکار زندگی
با سایه های در هم و دلگیر شامگاه
جوشد به یاد و، خیره بر آید ز پشت کوه
اهریمن شکست
که دوزد به من نگاه
دلخسته مانده ام
در رزمگاه زندگی و نیمه راه عمر
وان شعله های شوق ز توفان حادثات
خاموش گشته است
در این شامگاه عمر
سیروس_پرهام


