ازکوچ آرزوهایت دلگیرنشو

ازکوچ آرزوهایت
دلگیرنشو
قول میدهم
برایت تنپوشی
ازرویاهایت ببافم
ونگذارنااهلان
رویاهایت رابه سخره بگیرند....


دنیایاسمی

لذت عشق همین است

لذت عشق همین است
که عاشق
آرزویش همه باشد
لیلی اش را سر سوزن نگرانی نرسد

سید احمد موسوی

نت های بی پرده

نت های بی پرده
در آغوش باد می رقصند
فاخته ی سینه ام
آه
چه کسی را
چرا می خواند

حمید صراف

به ضیافت بهاری دعوتم کن

به ضیافت بهاری
دعوتم کن
که صد خاطره عشق
لا به لای دست‌هایت
برایم سبز شود
رو به دریایی که
ساحلش قدم‌های ما را
انتظار می‌کشد


سیده مریم وهابی

مثل بوسه ی تبر بر تن درخت

مثل بوسه ی تبر بر تن درخت
عشق
همان قدر لطیف
همان قدر خشن

آرمان پرناک

عشق گاهی آشکارا ،گاه پنهان می‌شود /

عشق گاهی آشکارا ،گاه پنهان می‌شود /
گاه پرواز پرنده ،گاه زندان می‌شود /
عشق گاهی بهار و سبزه زار و بلبل است/
گاه جغدی در شب سرد زمستان می‌شود/
عشق گاهی همچو ابریشم لطافت می‌کند /
گاه میبرد عمیق و چون تیغ، بران می‌شود /
عشق گاهی قصر زیبا با نمایی روح بخش /
گاه چون مخروبه های سرد و ویران می‌شود /
عشق گاهی میوه است ،بی طمع و کال /
گاه خوش طعمی که با بوسه دوچندان می‌شود /
عشق گاهی مینوازد چهره را همچون نسیم /
گاه سیلی میزند هم دست طوفان می‌شود /
عشق گاهی دو نفر در کافه ای دنج و شلوغ /
گاه اما عابری تنها درون یک خیابان می‌شود /
عشق گاهی روبه رو ،گاهی کنار آدمیست/
گاه عکسی در گوشی همراه ،هجران می‌شود/
عشق گاهی خنده و آغوش دارد گاه نه /
گاه سیگاری به دستش سخت گریان می‌شود/
عشق گاهی دودِاسپندِوصال است بین جمع /
گاهی اما خلوتی با دود قلیان می‌شود/
عشق گاهی قله ای بی عابر است و بی صدا /
گاهی اما چون شلوغیهای تهران می‌شود /
عشق گاهی مرغ عشقیست دستی و ناز /
گاه خارپشتی که روی روح غلتان می‌شود /
عشق گاهی تفرقه بین دو هم خون می‌شود /
گاه بین دشمنان صلحی که پیمان می‌شود/
عشق گاهی همچو دارویی برای لا علاج /
گاه اما سالمی را آفت جان می‌شود/
عشق گاهی دوبیتی گاهی رباعی ‌و غزل /
گاهی اما حافظانه خلق دیوان می‌شود /
عشق گاهی که نه ،همیشه خط قلبهاست /
خط صاف قلب یعنی، قصه پایان می‌شود /

نادرداوری