ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یک بار دیگر بگو "دوستت دارم"
تا خودت ببینی
چگونه روحم
در کسری از ثانیه
می پرد...
سید_حسین_متولیان
اذان صداىِ قشنگِ توست
بخوان که اشهد انّ العشق
ولایتِ لبِ سرخِ تو
به عاشقی بکشد ما را…
نیوش و نوش یکی هستند
در اجتماع سخن پوشان
بیا و لب به لبم از بغض
بنوش وسعتِ دریا را
سید_حسین_متولیان
جان را که ریختیم! بیا وقتِ جام شد
هر چیز غیرِ عشقِ تو بر ما حرام شد
خسته شدیم بسکه شنیدیم هرکجا:
"در صف نایستید عزیزان...! تمام شد!"
ای کاش در سیاهه ی دیوانگان خود
پهلوی نام من بنویسی: "فَدام شد...!"
سید_حسین_متولیان
یک روز
تاک بودم و مست...
یک روز
بید بودم و مجنون!
اما این بار خواهش می کنم
مرا قاصدک بیافرین!
آدم ها
خیلی وقت است
که به خبر های خوب محتاجند... .
حسین_متولیان
ما
روی شعر زندگی میکنیم
هر روز کلمه میخوریم…
تو شعر دم میکنی
و من از نانوایی یک عاشقانه ی داغ و تازه میخرم…
میبینی
شاعران
ثروتمندترین مردم زمین اند
وقتی
با تو همنشین باشند…
سید_حسین_متولیان
عجله نکن!
همه ی کارها را به من بسپار؛
تا تو چای ات را بنوشی
من
برایت مُرده ام...!
سید_حسین_متولیان
وضعیت قرمز
برای من در لبهای تو خلاصه می شود!
و من
انسان افسرده ای هستم
که هر روز به قصد خودکشی
به منطقه ی قرمز لبهایت نزدیک میشوم؛
و با بوسه ای
زنده تر از قبل
به خویش بازمیگردم...
سیدحسین_متولیان