مدادهایم را تا ته می‌تراشم

مدادهایم را تا ته می‌تراشم
اجازه می‌دهم کاغذها
قطره قطره خون خودکار را بمکند
انگشتانم را روی شقیقه می‌گذارم
می‌رسم به آخرین حرف
آخرین جمله
آخرین شعر
ماشه را می‌کشم:
پرنده‌ها،
آسمان گندمزار را پر می‌کنند.

مانا_آقایی

ترسک قدیمی -

ترسک قدیمی -
به بادی بند تا بیفتد
از چشم کلاغ‌ها

مانا_آقایی