ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چه گیسوان سرخی دارد پاییزِ تابستان
چه اشتهای مهیبی
به جویدن برگها
موج موج میرسد
نخستین و آخرین باران
این سیب از یاد رفته
در تعارفی به دنیا.
حبابهای حایل و پراکنده
تمام فرصتهاست
تمام زمزمهها سرخ
تنها باد است بیرون و تو میوزد
از چارچوبِ خالی.
فیروزه_میزانی
چگونه دایره شد راه و
دایره
شد راه
چه دیر
از دوایر خود دور می رفتم
مرا
در مغربی که می رفتم
شرق دیگری می آمد
آغاز رؤیتم می شد
خاکه های زلف تاریکم
در سردسیری که ستاره می سوخت
و خنجری که در پهلوم
غلت های ابریش را می زد
گرگ و میش
مرا
شرق دیگری می آمد
با قله هاش که برخیزم
با دره هاش که بریزم
از جراحات ماندهام
گشت و واگشت.
فیروزه_میزانی